پی سی سینما فارس: تحلیل و نقد فیلم High noon | کبریت بی‌خطر - پی سی

هر زمان که صحبت از ژانر وسترن شود، احتمالا حضور «فرد زینه‌مان» با مهمترین فیلمش قطعیست: high noon که در این نوشته با ترجمه‌ی «نیمروز» به سراغش خواهیم‌رفت. نیمروزِ زینه‌مان از مهمترین وسترن‌های هالیوود و تاریخ سینماست. وسترنی که شهرتش را عمدتا از دو مجرای کلی در این سال‌ها به دست آورده: اول، تفاوتش با سایر وسترن‌های هالیوودی و دوم، تعلیق. باید قبول کنیم که نیمروز، شباهت چندانی با وسترن‌های «فورد» یا «هاکس» ندارد اما این تفاوت نه دلیل مذمت باید باشد و نه مایه‌ی افتخار. ظاهرا هوارد هاکسِ بزرگ نیز با فیلم بی‌نظیرش «ریو براوو» قصد داشته تا جوابی مقابل قهرمان فیلم مورد بحث ما قرار دهد. یعنی هاکس نیز از اینکه قهرمانِ نیمروز شباهت چندانی به قهرمانانِ محکم، تسلیم‌ناپذیر و قویِ وسترن‌های خودش یا بعضی دیگر از وسترن‌سازان مهم ندارد عصبانی شده‌است. به نظر بنده، ما تا به اینجا تماما درباره‌ی انتخاب فیلمساز حرف زده‌ایم و نه چگونگیِ پرداخت. یعنی ما در مضمون متوقف شده‌ایم و بر سرِ آن جدل می‌کنیم. درحالیکه از نظر بنده انتخابِ مضمون از طرف فیلمساز، ربطی به منتقد و ارزیابی هنری ندارد. بلکه تمام ارزیابی باید معطوف به چگونگیِ پرداخت و فرم باشد. باید بگویم از نظر من نیز، نیمروزِ زینه‌مان فیلمِ بدیست اما ضعفِ آن را ابتدائا در اینکه به یک وسترنرِ متفاوت پرداخته‌است نمی‌دانم. بنظر بنده، نیمروز به هیچ عنوان وسترنِ جدی‌ای نیست و هیچ چیز جدیدی با خود ندارد. ادعاهایش مبنی بر متفاوت بودن، دروغ است و تعلیق و درام را نیز به اندازه‌ی کافی بلد نیست. نیمروز را به این دلیل دوست ندارم که علاوه بر موارد فوق همچون جسدی بی‌حرکت، پاره‌پاره و مضمحل به نظر می‌رسد. فیلم به قدری در فرم و محتوا آشفته و شرحه‌شرحه است که بازیگری به بزرگی «گری کوپر» نیز نمی‌داند در آن باید چه کند. یک فیلمِ خوب، همچون یک بدنِ سالم است که تناسب، هارمونی و اتحاد بین اجزا دارد. یک فیلم خوب، آنقدر هموژن است و یکدست که خللی از بیرون نمی‌توان به آن وارد کرد. این هموژن بودن از صداقت و بلدیِ فیلمساز می‌آید و بنظر بنده زینه‌مان در نیمروزش، نمی‌داند که دارد چه می‌کند و آشفتگیِ فیلم نشان از آشفتگیِ فکر و دل فیلمساز دارد. از طرف دیگر نیز مشکلاتِ فیلمنامه آنقدر زیاد اند که وقتی با این آشفتگی‌ها جمع می‌شوند، یک شکست کامل به بار می‌آورند؛ یک شکستِ فرمی کامل. در این نوشته، به نیمروز دقیق می‌پردازیم و مرکز توجهمان مطمئنا «چگونگی» است و «فرم».

ادامه مطلب را از اینجا بخوانید.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 78 views بار دسته بندی : دسته‌بندی نشده تاريخ : 18 سپتامبر 2020 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.