در نقد و بررسی Vice، از این خواهیم گفت که چگونه این فیلم با اتخاذ یک رویکرد دوگانه، نه به یک درام سیاسی جدی و متکی بر واقعیتهای تاریخی تبدیل میشود و نه به یک کمدی سرگرمکننده که کاری به سیاست ندارد؛ بلکه بین این دو رویکرد میایستد و تا سکانس آخر همین بیثباتی لحن خود را حفظ میکند.
وقتی صحبت از فیلمهای ژانر سیاسی به میان میآید، همیشه دربارهی رابطهی این فیلمها با اصل وقایع بحث و جدل میشود؛ اینکه آیا ممکن است این دسته از فیلمها واقعا بر اساس واقعیتها ساخته شده باشند؟ و اینکه آیا اساسا یک فیلم سیاسی باید از صفر تا صد خود، منطبق بر اصل ماجراها باشد یا نه؟ پس با این حساب، بدیههپردازی هنرمند و فیلمساز چه میشود؟ و اساسا حد و مرز وفاداری به واقعیت از یک طرف و دخل و تصور در آن به قصد دراماتیک کردن ماجرا چقدر است؟
در کنار این مسئله، جهتگیری جشنوارهها نسبت به فیلمهای سیاسی بسیار جالبتوجه است؛ چگونه فیلمی از سیاستهای آمریکا انتقاد میکند و همزمان از جشنوارهی اسکار جایزه میگیرد؟ مگر غیر از این است که هر جشنوارهی، و اسکار هم، قوانین و قواعد و مقررات خاص خودش را دارد و در چارچوبی خاص عمل میکند؟ آیا اساسا در این چارچوب ممکن است فیلمی هم نقدی تند و برّنده از سیاستهای این کشور بکند و هم از جشنوارهی اسکار جایزه دریافت کند؟
با این مقدمه به سراغ فیلم Vice میرویم؛ فیلمی که در اسکار نود و یکم حسابی سر و صدا کرد و در هشت بخش نامزد شد؛ که از شاخصترینِ این نامزدیها میتوان به بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی اشاره کرد. پس معاون فیلمی سیاسی است که توانسته نظر جشنوارهی اسکار را هم به خودش جلب کند. اما نسبت و رابطهی این فیلم با واقعیت چیست؟ اینجاست که به عنوان این نوشته برمیگردیم تا آن را نقد و بررسی کنیم.