پی سی گیمر بودن درد دارد! | ده اتفاق بدتر از باختن برای گیمرها - پی سی

یکی از بهترین تفریح هایی که هر فرد می تواند اوقات فراغتش را با آن پر کند، بازی کردن است. بازی های کامپیوتری سال هاست که جزو پر مخاطب ترین و در دسترس ترین تفریحات به حساب می آیند و از پیر و جوان، تقریباً همه به نوعی به آن ها روی آورده اند. با اینکه همه بازی های کامپیوتری را راهی برای سرگرم شدن و لذت بردن از اوقات فراغت می دانند، خود این بازی ها گاهی می توانند به منشا خشم برای فرد تبدیل شوند. اصلاً کلمه ای به نام Gamer Rage داریم که به همین موضوع برمی‌گردد. مطمئناً برای شما هم بارها هنگام بازی کردن پیش آمده که بخواهید دسته یا ماوس را به سمت مانیتور و تلویزیون پرتاب کنید یا آن را روی سر هم تیمی نوب‌تان بشکنید! البته ما هیچ کدام از این کارها را توصیه نمی کنیم، چون الآن نه خریدن دسته و ماوس جدید به این راحتی هاست و نه پول درمان کله ی شکسته ی دوست‌تان آن قدر کم است! اما اگر این لحظه ها را تجربه کرده اید بدانید که تنها نیستید. هر چه بازی رقابتی تر، میزان خشم به وجود آمده هم بیشتر. به همین دلیل است که بازی های آنلاین می توانند خیلی بیشتر این حس خشم را در افراد بیدار کنند. البته از حق که نگذریم، هیجان این بازی ها هم بیشتر است و خوشحالی بُرد و ناراحتی باخت در این بازی ها بسیار پررنگ تر هستند. اما همیشه این خشم به وجود آمده به خاطر باختن در یک بازی نیست. در واقع می توانم بگویم باختی که عادلانه باشد، جزو موضوعاتی است که گیمرها را آنقدرها هم ناراحت نمی کند، چون ماها یاد گرفته ایم که هزاران بار ببازیم و دوباره از ابتدا شروع کنیم تا جایی که حرفه ای شویم. بنابراین هر گیمر حرفه ای می داند که باخت جزئی از این پروسه است. اما… اما اتفاقاتی هستند که هیچ گیمری نسبت به آن ها حس خوبی ندارد و حتی اسمش هم که می آید آدم عصبانی می شود! خیلی وقت ها شما دارید خیلی معصومانه بازی می کنید که یکی از این اتفاقات زیر می افتد و حسابی عصبانی‌تان می کند! این اتقاقات می توانند برای یک گیمر بدتر از باختن باشند و باعث شوند در آن لحظه کل عدالت دنیا را زیر سوال ببرد! خلاصه مقاله ای که پیش رو دارید، مقاله ای است که احتمالاً با رسیدن به هر شماره اش دردهایتان تازه خواهد شد. این ها دردهایی هستند که یک فرد عادی هیچ وقت متوجه آن ها نمی شود و منحصراً به وجود آمده اند تا گیمر را دیوانه کنند! خلاصه آمده ام که با این لیست با هم درد دل کنیم. یک لیوان یخی، چیزی کنارتان بگذارید که بعد از خواندن هر شماره یک قلپ از آن بنوشید!

در این لیست ده مورد از این اتفاقات که بسیار رایج تر از بقیه هستند دست‌چین شده اند و کل مقاله بیشتر جنبه ی فان دارد. بنابراین به نظرات شما گیمرهای محترم هم نیاز خواهیم داشت تا لیست‌مان از این هم تکمیل تر شود. خلاصه یادتان نرود اتفاقاتی که برای شما بدتر از باختن هستند را در بخش نظرات با بقیه در میان بگذارید. خب دیگر، بدون اینکه بیشتر از این وقت تلف کنیم، به سراغ لیست‌مان برویم. با من، گیمفا و ده اتفاقی که برای ما گیمرها بدتر از باختن هستند همراه باشید.

اتفاقاتی هستند که هیچ گیمری نسبت به آن ها حس خوبی ندارد و حتی اسمش هم که می آید آدم عصبانی می شود! خیلی وقت ها شما دارید خیلی معصومانه بازی می کنید که یکی از این اتفاقات زیر می افتد و حسابی عصبانی‌تان می کند! این اتقاقات می توانند برای یک گیمر بدتر از باختن باشند و باعث شوند در آن لحظه کل عدالت دنیا را زیر سوال ببرد! خلاصه مقاله ای که پیش رو دارید، مقاله ای است که احتمالاً با رسیدن به هر شماره اش دردهایتان تازه خواهد شد. این ها دردهایی هستند که یک فرد عادی هیچ وقت متوجه آن ها نمی شود و منحصراً به وجود آمده اند تا گیمر را دیوانه کنند!

۱۰- مشکل کرَک!

از آنجایی که هم بنده ایرانی ام و هم شما، دیگر لازم نیست با هم تعارف کنیم! ۹۹ درصد ما بازی کرَک شده استفاده می کردیم و می کنیم و از همان اول هم اوضاع در اینجا به همین شکل بوده است. البته این طور نیست که در کشورهای دیگر هم همه پول بدهند و بازی را بخرند و در واقع سایت های تورنتی که بازی های کرَک شده می گذارند جزو پربازدیدترین سایت ها هستند. این مشکل کرَک مختص همه ی کسانی است که تا به حال روی PC خواسته اند بازی کنند. فرض کنید چندین ماه است منتظر یک بازی هستید یا یک بازی قدیمی را به زور از یک جا پیدا کرده اید و می خواهید تجدید خاطره کنید. شب با فکر این می خوابید که فردا دانلود بازی تمام می شود و کل هفته را قرار است غرق در بازی شوم. فردا می رسد و بازی بدون هیچ مشکلی دانلود شده است. تمام فایل ها هم صحیح و سالم هستند و شما هم دقیقاً طبق دستورالعمل، بازی را نصب کرده اید. بالاخره زمان آن می رسد که روی آیکون بازی مورد علاقه‌تان کلیک کنید و داخل بازی شوید. همه‌مان حس خوبی را که لوگوی شرکت سازنده روی صفحه می آید و وارد منوی اصلی بازی می شوید را تجربه کرده ایم، نه؟ حالا در یک قدمی تجربه ی این حس هستید که ارور اول روی صفحه ظاهر می شود: «فلان فایل را میان فایل های نصبی شما پیدا نکردیم». عیبی ندارد. بالاخره بازی مفت است و مشکلاتش. می روید فایل را پیدا می کنید و در محل نصب بازی می اندازید. خب دیگر، تمام است. بار دیگر روی آیکون بازی کلیک می کنید. این سری ۴ تا ارور دیگر هم روی صفحه ظاهر می شوند! به این فکر می کنید که شاید مراحل کرک کردن را درست انجام نداده اید. بازی را پاک کرده و بار دیگر آن را نصب می کنید. این سری با ۶ تا ارور مواجه می شوید. انگار سر آن اژدهای معروف داستان هرکول است که با هر بار قطع کردن، دو سر دیگر به جایش در می آمد. آخرش هم می روید و می بینید که بله، در نظرات همان سایت همه نوشته اند که کرک خراب است و این شمایید و این رویاهای شما که جلوی چشمتان پودر شده اند! حتی اوضاع بعضی وقت ها از این هم بدتر می شود. بازی اجرا می شود و چند مرحله هم در آن پیش می روید که ناگهان بازی crash می دهد. فکر می کنید شاید مشکل از کامپیوتر بوده و بازی را دوباره اجرا می کنید. دوباره و دوباره مشکل تکرار می شود تا آخرش می فهمید که اِی لعنتی، باز هم بازی درست و حسابی کرک نشده!

این مشکل کرَک مختص همه ی کسانی است که تا به حال روی PC خواسته اند بازی کنند. فرض کنید چندین ماه است منتظر یک بازی هستید یا یک بازی قدیمی را به زور از یک جا پیدا کرده اید و می خواهید تجدید خاطره کنید. شب با فکر این می خوابید که فردا دانلود بازی تمام می شود و کل هفته را قرار است غرق در بازی شوم. فردا می رسد و بازی بدون هیچ مشکلی دانلود شده است. تمام فایل ها هم صحیح و سالم هستند و شما هم دقیقاً طبق دستورالعمل، بازی را نصب کرده اید. بالاخره زمان آن می رسد که روی آیکون بازی مورد علاقه‌تان کلیک کنید و داخل بازی شوید که ارور اول روی صفحه ظاهر می شود.

۹- از دست دادن Loot

شماره ی ۹ این لیست را به این مورد اختصاص داده ام، چون می دانم درد مشترکی است و مطمئناً تنها آدمی نیستم که آن را تجربه کرده ام. فرقی نمی کند که بازی آفلاین باشد یا آنلاین، در هر دو حالت احتمالاً طعم این درد را چشیده اید. مخصوصاً در بازی هایی مانند Borderlands، فورتنایت و بسیاری از بازی های آنلاین دیگر که آیتم ها طبقه بندی Common تا Legendary دارند، این درد بسیار پررنگ تر است. فکر کنید یک Kill بسیار تمیز گرفته اید و فردی که کشته اید، چندین آیتم اپیک و لجندری دارد که دقیقاً چیزهایی هستند که برای ادامه ی بازی لازم دارید. به محض اینکه طرف را می کشید به سمت Lootهایش حرکت می کنید که ناگهان همان اسلحه ی لجندری خیلی شیک از بالای صخره سُر می خورد و روی زمین می افتد و یک بازیکن دیگر که احتمالاً یک ساعت گذشته را در حال کمپ کردن بوده است می آید و آن را بر می دارد و با همان اسلحه به خود شما شلیک می کند! آدم چه بگوید؟ یعنی چه می تواند بگوید؟ نه تنها این، که بعضی وقت ها بخاطر یک باگ مسخره، این آیتم ها جایی میان زمین و هوا گیر می کنند. نقطه ای که دست هیچ کسی به آن نمی رسد و یک Loot عالی به همین راحتی از دست می دهد. در بازی های داستانی نیز این مشکل وجود دارد. مثلاً می بینید یک اسلحه ی چرب و چیلی روی زمین افتاده که دارد از دور صدایتان می زند و تا به آن محدوده نزدیک می شوید، بازی از حالت گیم پلی خارج شده و کات سین پخش می شود! بعد هم بازی کلاً شما را به یک لوکیشن دیگر می برد و دیگر هیچ وقت نمی توانید آن اسلحه یا آیتم را بردارید. حسرت این لحظات همیشه به دل آدم می ماند!

فکر کنید یک Kill بسیار تمیز گرفته اید و فردی که کشته اید، چندین آیتم اپیک و لجندری دارد که دقیقاً چیزهایی هستند که برای ادامه ی بازی لازم دارید. به محض اینکه طرف را می کشید به سمت Lootهایش حرکت می کنید که ناگهان همان اسلحه ی لجندری خیلی شیک از بالای صخره سُر می خورد و روی زمین می افتد و یک بازیکن دیگر که احتمالاً یک ساعت گذشته را در حال کمپ کردن بوده است می آید و آن را بر می دارد و با همان اسلحه به خود شما شلیک می کند!

۸- خراب شدن یک مرحله‌ی مخفی کاری

مکانیزم Stealth یا مخفی کاری اکنون سال هاست که بخش جدایی ناپذیر بسیاری از بازی هاست. با اینکه خود من ترجیح می دهم که همیشه به دل دشمن بزنم و همه را گلوله باران کنم تا اینکه پاورچین پاورچین از کنار کمپ دشمن رد شوم، اما نمی توانم هیجان و تنش خاص مراحل مخفی کاری را در بازی ها انکار کنم. اگر تعداد این مراحل کم باشد واقعاً برایم لذت بخش هستند. البته تا آنجا که همه چیز خوب پیش برود! فرض کنید خیلی آهسته و تر و تمیز دارید یک مرحله ی مخفی کاری را پیش می برید و از تکنیک های مخفی کاری مانند پرت کردن اشیاء برای به هم زدن تمرکز دشمن و همه ی این ها (که معمولاً هیچ کس از آن ها استفاده نمی کند!) هم استفاده کرده اید. حالا نزدیکی های آبجکت مورد نظر هستید که به یک مانع مسخره و کوچک گیر می کنید و دشمن شما را می بیند و مجبور می شوید کل مرحله را از اول تکرار کنید و یا با کل کمپ که تا آن لحظه متوجه حضور شما نشده بودند مبارزه کنید! حتی فکر کردن به این موضوع هم انسان را عصبانی می کند. به خصوص که مشکل از طرف خود بازی باشد و بخاطر باگ های مسخره در یک نقطه گیر کنید و یا دشمنانی که تا پنج دقیقه پیش کنار گوششان بمب هم در می کردید متوجه نمی شدند، حالا یک دفعه باهوش شده و با دیدن یک گوشه از بدنتان فریاد می زنند و موقعیت تان را لو می دهند!

فرض کنید خیلی آهسته و تر و تمیز دارید یک مرحله ی مخفی کاری را پیش می برید و از تکنیک های مخفی کاری مانند پرت کردن اشیاء برای به هم زدن تمرکز دشمن و همه ی این ها (که معمولاً هیچ کس از آن ها استفاده نمی کند!) هم استفاده کرده اید. حالا نزدیکی های آبجکت مورد نظر هستید که به یک مانع مسخره و کوچک گیر می کنید و دشمن شما را می بیند و مجبور می شوید کل مرحله را از اول تکرار کنید!

۷- از دست دادن یک Kill قطعی

بعضی وقت ها هست که هم گیم با آخرین کیفیت ممکن اجرا می شود، هم پینگ تان خوب است و کلاً بازی هیچ مشکلی ندارد، اما روز روزِ شما نیست! این موضوع در بازی های شوتر اول شخص آنلاین بسیار رایج تر از بازی های دیگر است. طعمه ی خود را پیدا کرده و تفنگ را روی او نشانه رفته اید. شلیک می کنید و گلوله از بیخ او رد می شود و به او برخورد نمی کند. دوباره یک شلیک دیگر و دوباره همین وضعیت! این سری طرف متوجه حضور شما می شود و او هم به شما شلیک می کند و حالا کسی که می میرد شما هستید نه او! این عذاب، به شیوه های دیگری هم می تواند نازل شود. برای مثال می خواهید خیلی حرفه ای و از چندین متر عقب تر یکی از بازیکنان تیم مقابل را اسنایپ کنید. تا همه چیز تنظیم شده و می خواهید شلیک کنید، طرف پشت دیوار سنگر می گیرد یا یکی از هم تیمی هایتان پیدا می شود که زودتر از شما طرف را می کشد و شما هیچ، شما نگاه! از همه بدتر می تواند شرایطی باشد که نه شما هدف گیری‌تان اشتباه است، نه کسی Killتان را می دزدد، اما تا دستتان را روی ماشه می گذارید، می بینید که خشاب خالی‌ است و تا می آیید پُرش کنید، مرغ از قفس پریده است!

طعمه ی خود را پیدا کرده و تفنگ را روی او نشانه رفته اید. شلیک می کنید و گلوله از بیخ او رد می شود و به او برخورد نمی کند. دوباره یک شلیک دیگر و دوباره همین وضعیت! این سری طرف متوجه حضور شما می شود و او هم به شما شلیک می کند و حالا کسی که می میرد شما هستید نه او!

۶- هر کی پول بده برنده‌س!

یکی از اعصاب‌خردکن‌ترین مفاهیمی که به خصوص در بازی های آنلاین به چشم می خورد، همین بحث Pay to Win است که گیمرها صد سال است که نسبت به این موضوع اعتراض دارند و کمپانی ها هم صد سال است که عین خیالشان نیست. تا وقتی جیب بازی سازان پرِ پول می شود دیگر چه اهمیتی دارد که چه کاری عادلانه است و چه کاری نه؟ البته تعداد این بازی ها نسبت به چند سال پیش انصافاً کمتر شده و اکنون بازی ها سعی می کنند این پول را از آیتم هایی در بیاورند که روی بازی تاثیر مستقیمی ندارد. اما به هر حال هنوز هم آن بچه ی ۱۰، ۱۲ ساله ی پولدار پیدا می شود که کارت پدرش را خالی کرده و هر چی آیتم درجه یک بوده برای خودش خریده و دیگر هیچ کس حریفش نمی شود. یا آن گیمر تازه کاری که هنوز دکمه های بازی را کامل نمی شناسد ولی اکانت ده ساله ی یک گیمر حرفه ای را خریده و الآن بدون اینکه زحمتی کشیده باشد، پا به پای گیمرهای کهنه کار دارد بازی می کند و Kill می گیرد. نه تنها این افراد به ناعادلانه ترین شکل ممکن می آیند و بازی را به هم می زنند، بلکه ادعای گیمری‌شان هم می شود! خرج کردن برای بازی مورد علاقه تان هیچ عیبی ندارد، اما اینکه به جای آیتم، مهارت بخرید، زیاد عادلانه به نظر نمی رسد. به علاوه، بُردی که نتیجه ی پول باشد، از نظر هیچ گیمر واقعی ذره ای ارزش ندارد.

پول، انگل دنیای بازی های آنلاین!

۵- هم‌تیمی‌های نوب

قبل اینکه به این مورد بپردازم، باید این را بگویم که کلاً بعضی ها تا می بازند هم‌تیمی هایشان را مقصر می دانند. این افراد هیچ وقت عدم توانایی خودشان در بازی کردن را دلیل باخت نمی دانند و در حالی که خودشان جزو ضعیف ترین افراد تیم اند، همیشه اولین نفری هستند که نسبت به بازی بد دیگران اعتراض می کنند. این رفتار همیشه در بازی های آنلاین اذیت کننده است و این افراد هم روی اعصاب همه هستند. اما اگر واقعاً دارید خوب بازی می کنید و می بینید تیم شما با اختلاف زیادی از حریف عقب است، باید فکری به حال هم‌تیمی هایتان بکنید! بعضی وقت ها هست که Kill شما به تنهایی از مجموع Kill دو سه نفر اول تیم حریف بیشتر است، اما تیم شما به طرز وحشتناکی از آن ها عقب است. این ها یعنی هم تیمی نوب! یعنی کسی که بازی بقیه را هم خراب می کند. البته این افراد هم گناهی ندارند، بالاخره باید یک جا بازی یاد بگیرند، اما بالاخره این موضوع باعث نمی شود که دردِ این موضوع برای یک گیمر حرفه ای کمتر شود. حالا ضعیف بودن هم‌تیمی، بدترین حالتی نیست که می تواند در بازی های گروهی پیش بیاید. بدتر از آن این است که طرف وسط بازی ببیند احتمال باخت تیم زیاد است و برود سراغ یک Match دیگر و تعداد نفرات تیم شما کمتر از نفرات تیم حریف شود. این ها افرادی هستند که هیچ کس در دنیای بازی از آن ها دل خوشی ندارد و تجربه ی بازی های آنلاین را برای دیگران خراب می کنند.

بعضی وقت ها هست که Kill شما به تنهایی از مجموع Kill دو سه نفر اول تیم حریف بیشتر است، اما تیم شما به طرز وحشتناکی از آن ها عقب است. این ها یعنی هم تیمی نوب! یعنی کسی که بازی بقیه را هم خراب می کند. البته این افراد هم گناهی ندارند، بالاخره باید یک جا بازی یاد بگیرند، اما بالاخره این موضوع باعث نمی شود که دردِ این موضوع برای یک گیمر حرفه ای کمتر شود.

۴- مختل شدن بازی آنلاین

بازی های آنلاین به خاطر ذات‌شان که نمی توانند متوقف و یا ذخیره شوند، جنبه ی رقابتی بالایی دارند. جامعه ی گیمری هم که یکی از بی‌رحم‌ترین جوامع تاریخ بشریت است و فقط کافیست یک نفر، یک راند را ببازد تا چهارصدتا انگِ نوب و لوزر و فلان به او بچسبانند! حالا فرض کنید در چنین شرایطی کانکشن اینترنت شما قطع شود و ببینید وسط یک مسابقه ی داغ نمی توانید حرکت کنید، چون «حجم منصفانه»ی اینترنت شما به پایان رسیده است! یا آمده اید دستگاه را روشن کنید تا به دوستان‌تان در بازی ملحق شوید و ناگهان برق می رود و تا سه ساعت بعد هم نمی آید و مانند آن میم معروف تارانتینو، باید در و دیوار را نگاه کنید و منتظر باشید که برق رضایت دهد و برگردد. یک بار هم ممکن است یکی از اهالی خانه در گاراژ یا آشپزخانه به کمک فوری شما احتیاج داشته باشند، غافل از اینکه شش دانگ حواس شما به گیم است و دارید یک Killstreak درست و حسابی می گیرید و مجبور شوید بی خیال آن Killstreak شده و با قلبی شکسته (!) به کمک آن ها بشتابید. گاهی اوقات گیمر بودن واقعاً درد دارد!

حداقل این دایناسوره همیشه هست که باهاش بازی کنید!

۳- آپدیت‌های اجباری

شماره ی سوم لیست هم از آن چیزهایی است که واقعاً از هرگونه باختی در بازی بدتر است. فکر کنید بعد از یک روز خسته کننده، در پایان روز یک ساعت وقت اضافه گیر آورده اید و می خواهید قبل از خواب چند راندی بازی کنید و بعد بخوابید که می بینید نمی توانید وارد بازی شوید. این طرف و آن طرف را چک می کنید و می بینید هم کانکشن برقرار است و هم دستگاه مشکلی ندارد، تا اینکه نوتیفیکیشن آپدیت می آید و تصویر زندگی تان سیاه و سفید می شود! آن هم نه یک گیگ، نه دو گیگ، که ۲۰ گیگ آپدیت! آپدیتی که تا دیروز که شما کل وقت عالم را داشتید، هیچ خبری از آن نبود و حالا که دلخوشی‌تان همان یک ساعت آخر روز است باید ظاهر شود و همه چیز را خراب کند. مخصوصاً اگر Call of Duty: Modern Warfare را که سال پیش منتشر شد بازی کرده باشید، حتماً این درد را تجربه کرده اید که هر سری که آدم می آید بازی کند، با یک آپدیت ۲۰، ۳۰ گیگابایتی مواجه می شود و باید به زور برایش جا باز کند. سازنده های عزیز، آن قدری که شما فکر می کنید Seasonهای جدید بازی های آنلاین برای ما جذاب هستند، ما بیشتر می خواهیم بازی کنیم. این آپدیت های لعنتی را کم حجم تر کنید لطفاً!

عد از یک روز خسته کننده، در پایان روز یک ساعت وقت اضافه گیر آورده اید و می خواهید قبل از خواب چند راندی بازی کنید و بعد بخوابید که می بینید نمی توانید وارد بازی شوید. این طرف و آن طرف را چک می کنید و می بینید هم کانکشن برقرار است و هم دستگاه مشکلی ندارد، تا اینکه نوتیفیکیشن آپدیت می آید و تصویر زندگی تان سیاه و سفید می شود!

۲- لگ

این مورد احتمالاً اولین چیزی است که به ذهن هر گیمر آنلاینی می رسد. لگ از قدیم الایام، دشمن شماره یک گیمرها بوده و به نظر می رسد که حالا حالاها جایش را به کسی ندهد. پینگ بالا و لگ دو تا از عواملی هستند که هیچ وقت از بین نمی روند (بخصوص در کشور ما!) و هیچ وقت هم از منفور بودن آن ها کاسته نمی شود. دیگر توضیح بیشتر برای این مورد لازم نیست. خودتان بازی کرده اید، خودتان این درد را کشیده اید و خودتان می دانید چه لحظه ی بدی است آن لحظه که متوجه می شوید کاراکتر شما دارد عجیب و غریب و تکه تکه حرکت می کند و پیش خودتان می گوید «تو رو خدا، دوباره نه»! البته همین لگ بهانه ی خوبی هم دست آن هایی داده که بازی بلد نیستند. اگر کمی اوضاع خارج از کنترل‌شان پیش رود، همیشه بهانه ی «حاجی من بدجور لگ دارم» هست که نجاتشان دهد! بنابراین شاید این لگ برای همه آنقدرها هم منفور نباشد!

خودتان بازی کرده اید، خودتان این درد را کشیده اید و خودتان می دانید چه لحظه ی بدی است آن لحظه که متوجه می شوید کاراکتر شما دارد عجیب و غریب و تکه تکه حرکت می کند و پیش خودتان می گوید «تو رو خدا، دوباره نه»!

۱- اسپویل شدن داستان بازی

شاید در تاریخ بازی های کامپیوتری، هیچ کس به اندازه ی اسپویلرها منفور نباشند. واقعاً روزی باید یک قانونی به وجود بیاید که این افراد به خاطر این کار لوس‌شان جریمه شوند. افرادی که زندگی و زمانشان آن قدر بی ارزش است که به جای تجربه ی بازی ها و لذت بردن از آن ها، در Reddit و توییتر و بخش کامنت سایت ها می چرخند و بازی های مورد علاقه ی افراد را برایشان اسپویل می کنند. پشت پروسه ی تولید هر بازی، صدها نفر نشسته اند و زحمت کشیده اند، پای بازی زمان و عشق گذاشته اند و پس از سال ها ایده پردازی، محصول نهایی را منتشر کرده اند تا همه از آن لذت ببرند، و یک سری فرد بیکار و ترول پیدا شده اند که بدون هیچ دلیل خاصی آن را اسپویل می کنند. وقتی پایان بازی را می شنوید هم که دیگر رغبت چندانی برای تجربه ی آن باقی نمی ماند. چندین سال زحمت بازی ساز و چندین سال انتظار مخاطب، به خاطر لوس بازی این افراد به هدر می رود. شک نکنید سمی ترین افراد دنیای بازی همین اسپویلرها هستند و فکر نکنم گیمری آن قدری که از اسپویل شدن بازی مورد علاقه اش عصبانی می شود، از باختن عصبانی شود.

شک نکنید سمی ترین افراد دنیای بازی همین اسپویلرها هستند و فکر نکنم گیمری آن قدری که از اسپویل شدن بازی مورد علاقه اش عصبانی می شود، از باختن عصبانی شود.

این ده تا از رایج ترین مواردی بود که به نظر می آید از باختن برای گیمرها بدتر باشند. شما نظرتان درباره ی این موارد چیست و چه چیزهایی را می توانید به این لیست اضافه کنید؟ منتظر نظرات شما هستم!

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 97 views بار دسته بندی : دسته‌بندی نشده تاريخ : 7 اکتبر 2020 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.