پی سی والهالا؛ وقتی یوبیسافت تصمیم بگیرد شاهکار بسازد | نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed: Valhalla - پی سی

از زمانی که اولین تریلر بازی Assassin’s Creed: Valhalla را دیدم این بازی تبدیل شد به یکی از مورد انتظارترین عناوین در تمام زندگی من. جدا از کیفیت و تم جذاب بازی، نکته ی مهم تر برای من این بود که بازی های این سری همیشه از برترین عناوین زندگی من بوده اند و حتی ضعیف ترین بازی های این فرنچایز هم از برترین جهان آزادهای تاریخ هستند. لااقل از نظر و دیدگاه من با حدود ۳ دهه  تجربه ی بازی کردن اینطور است. تک تک نسخه های این سری را با عشق و لذت بازی کرده ام و هرگز و هرگز از این فرنچایز ناامید نشده ام. بعد از مدت ها انتظار سرانجام زمان انتشار بازی Assassin’s Creed: Valhalla فرا رسید و این بازی یکی دو روز قبل در تاریخ  ۹ نوامبر ۲۰۲۰ برای پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان و رایانه های شخصی منتشر شد و ما نیز از حدود ۷ روز قبل عرضه ی بازی از نسخه منتقدین این بازی بهره مند شدیم تا بتوانیم سریعا و همزان با نقدهای دنیا این بازی را برای شما بررسی کنیم.

ویچر ۳ برای من مقدس است و برترین بازی کل تاریخ برای من محسوب می شود. پس بدانید که باید یک بازی خیلی محق باشد و خیلی قدرت داشته باشد که به خودم اجازه بدهم اسمش را بیاورم کنار نام ویچر ۳. همین جا می گویم برای من محق ترین بازی که از نظر کیفیت جایش دقیقا در یک صندلی کنار ویچر ۳ است، فقط و فقط Assassin’s Creed: Valhalla است و به هیج بازی دیگری اجازه ی این حد از نزدیک نشستن به صندلی ویچر ۳ را نمی دهم. والهالا برای من رفت در کنار ویچر ۳ و یکی از چند بازی برتر کل زندگی ام کنار سولز و ویچر و مس افکت. تازه هنوز کلی محتوای بازی را ندیدم و نرسیده ام به آنها. واقعا بعد از تجربه ی این بازی باید بگویم “دست مریزاد یوبیسافت.” واقعا این بازی که یوبیبسافت خلق کرده یکی از کامل ترین نمادها و مقیاس های یک بازی شاهکار جهان آزاد در طول تاریخ است و وقتی می گوییم شاهکار جهان آزاد با محتوای ۲۰۰ ساعته، یعنی دقیقا و دقیقا عناوینی مثل ویچر ۳ و والهالا. به احترام یوبیسافت کلاه از سر بر می دارم که نشان داد اگر قصدش را کند بهترین بازی های تاریخ را هم می تواند بسازد. بروید به دنیای بی انتهایی از لذت که در اختیارتان است تا ماه ها داستان عالی بشنوید و لذت ببرید و نبرد کنید و بازی کنید و عشق کنید. وقتش بود یوبیسافت دهان برخی را بنندد

یوبیسافت آن قدر غول هست که وقتی قصد کند و تصمیم بگیرد و و دقت کند و هزینه کند، بتواند عناوینی در حد ویچر بسازد آن هم در سبک جهان ازاد که تخصص و تبحرش است و سال ها قبل از این که بدانیم سی دی پراچکت چیست و ویچر چیست، داشته شاهکارهای با متای بالای ۹۰ برای ما که خیلی فراموشکار هستیم تولید می کرده است. حالا وقتش بود که یوبیسافت (بگذارید رک بگویم) محکم بایستد و بزند توی دهن خیلی ها و نشان دهد که عزیزان من، اگر اراده کنیم می توانیم یک جهان آراد بسازیم که کل دنیای بازی انگشت به دهان و شگفت زده کند. Assassin’s Creed: Valhalla همان بازی بود. وقتی یک بازی یوبیسافت (که نمره های بازی هایش را آقایان Gatekeeper های دنیای بازی که سر در سایت های غول ایستاده اند و فقط آنها تعیین می کنند کدام بازی ها شاهکار هستند، از ۸ به پایین تازه شروع می کنند)  متای ۸۸ بگیرد یعنی که با یک شاهکار واقعی طرف هستیم. من که از آن Gatekeeper های غول دنیای بازی در خارج ایران نیستم ولی به گیمرهای کشورم می توانم بگویم چه خبر است.

Assassin’s Creed: Valhalla از نظر بصری یک شاهکار محض و بهتر بگویم یک ویجر ۳ است (خودتان در خیلی عکس ها می بینید که اگر واقعا ندانید این باری کدام بازی است می توانید فکر کنید برای ویچر ۳ است!). نکته مهمی که در بازی Assassin’s Creed: Odyssey از همان دقایق ابتدایی به چشم بازیباز می آید گرافیک چشم نواز و زیبای دنیای بازی چه در بخش اول بازی و سرزمین کوهستانی و برفی وایکینگ ها در نروژ و چه در بخش بعدی و مناطق زیبا و سرسبز انگلستان است که حال و هوایی کاملا واقعی به بازی بخشیده است. Assassin’s Creed: Valhalla در کنار نسخه ی قبلی این سری، برترین و زیباترین بازی از لحاظ بصری محسوب می شوند و جزو چشم نوازترین بازی های نسل هشتم هستند که به راحتی در کنار شاهکارهای بصری این نسل قرار می گیرند و واقعا بدون هیچ توضیح خاصی هم کیفیت گرافیکی بازی از عکس هایی که برایتان از دل گیم پلی آورده ام همه چیز مشخص است. به طور کلی گرافیک همواره در سری بازی های Assassin’s Creed فوق العاده زیبا و جزو برترین های زمان خود بوده است، اما اکنون گرافیک در Assassin’s Creed: Valhalla به نقطه اوج و پیک خود رسیده است و شاهد یکی از خوش آب و رنگ ترین و زیباترین بازی های نسل هشتم از لحاظ گرافیکی هستیم که راستش را بخواهید مثل نسخه ی قبلی دقایق خیلی زیادی از بازی را مدام فقط می ایستم و دوربین را می چرخانم و به دنیای بازی با شگفتی نگاه می کنم و اسکرین می گیرم تا این که امرز دیدم ۱۱۰ عکس گرفته ام برای نقد!!! خب مجبور شدم بنشینم و همه را هی پاک کنم و کم کنم تا نهایتا به تعداد خوبی برسم

Assassin’s Creed: Valhalla یک شاهکار در حد و اندازه های ویچر است. چرا ویچر؟ چون شبیه ترین بازی از نظر ساختار به والهالا ویچر است و جالب است بگویم که درست است در بخش هایی برتر و قدرتمندتر است ولی والهالا هم دقیقا همینطور! یعنی دربخش هایی حسابی برتر است. مثلا چه بخش هایی؟ تنوع و حشتناک و عجیب و غیر طبیعی فعالیت های جانبی انجام دادنی در بازی. حالا این ها را در ادامه نقد به طور مو به مو برای شما می شکافم. قبول کردن و نکردنش با شما ولی رسالت من این است. یک هفته است که نشسته ام بازی می کنم و هر دقیقه برای شما از بازی نطق برداشته ام و عکس گرفته ام تا همه چیز را برایتان به طور کامل بگویم. در این مطلب و بعد از حدود ۶۰ ساعت تجریه ی این عنوان، با بررسی جزء به جزء بازی Assassin’s Creed: Valhalla و سپس بررسی کل تجربه آن به عنوان یک بازی در خدمت شما عزیزان هستیم. پس اگر از علاقمندانAssassin’s Creed: Valhalla هستید و می خواهید تا به طور کامل با المان های مختلف آن و تک تک بخش های بازی آشنا شوید، پیشنهاد می کنم تا در ادامه مقاله  نقد و بررسی Assassin’s Creed: Valhalla با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

همه چیز را در ادامه نقد به طور مو به مو برای شما می شکافم. قبول کردن و نکردنش با شما ولی رسالت من این است. یک هفته است که نشسته ام بازی می کنم و هر دقیقه برای شما از بازی نطق برداشته ام و عکس گرفته ام تا همه چیز را برایتان به طور کامل بگویم.

در بازی ابتدا شما با آیوار کوچک آشنا می شوید که می بینید پدر و مادر خوبی دارد و او را دوست دارند و پدرش هم با یک پادشاه آن سرزمین پیوند دوستی و برادری دارد و سرهایشان هم یعنی آیوار و سیگورد که از آیوار بزرگتر است و پسر شاه است مثل برادر هستند. در یک مهمانی یکی از اراذل و قلدرهای آن منطقه که لقبش “بی رحم و ظالم” است حمله می کند و با نامردی پدر و مادر آیوار را می کشد و خود او به سختی زنده می ماند و سپس داستان به سال ها بعد می رود که آیوار هن زهم تشنه ی خون قاتل پدر و مادرش است و سیگورد و پدرش هم حالا دیگر واقعا مثل پدر و برادرش هستند و او تا پای جان به برادرش وفادار است. دیگر برای شما توضیح بیشتر نمی دهم ولی مباداد فکر کنید داستان بازی قصه ی انتقام آیوار از قاتل خانواده اش است. نه دوستان این بخش، حدودا یک دهم داستان بازی هم نیست.

طراحی شخصیت های بازی اعم از اصلی و فرعی فوق العاده عالی و قدرتمند انجام گرفته است و وایکینگ ها کاملا هیبت و عظمت و به اصطلاخ خودمان خفن بودنشان در طراحی هایشان کاملا حفظ شده است. همین طور طراحی طبیعی و واقع گرایانه چهره ها نیز بازی را واقعی تر کرده است و حس و حالت صورت شخصیت ها در هنگام حرف زدن یا حالات روحی مختلف، کاملات طبیعی و زیبا از کار در آمده است. از نظر آب و هوایی و کلیت محیط های بازی، والهالا در بخش های ابتدایی بازی دقیقا نقطه مقابل آدیسی است. هر چقدر در آدیسی محیط ها سر سبز و خوش رنگ و شاداب بودند اینجا محیط ها برفی و یخ زده و کوهستانی هستند که این یک تنوع عالی نسبت به بازی قبلی به حساب می اید و کسانی که مثل من صدها ساعت آدیسی را بازی کرده اند اصلا از فضا و حال و هوای والهالا خسته نمی شوند زیرا کاملا جدید و واقعی است و دقیقا محیط و محل زندگی وایکینگ ها را تداعی می کند. البته این پایان کار نیست و وقتی که به انگلستان می روید آنجا پر است از مناطق خوش آب و رنگ و زیبا و چشم نواز که باعث می شوند تنوع محیطی این بازی بیشتر از نسخه ی قبلی باشد.

نمیخواهم دیگر خود داستان را شرح دهم زیرا یا توجه یه این که که Assassin’s Creed: Valhalla تازه عرضه شده و تعداد خیلی زیادی از شما قصد دارید آن را بازی کنید، بنابراین در این نقد و بررسی هرگز داستان را برای شما اسپویل نخواهم کرد و تنها به اشاراتی کوتاه در این حد که متوجه شوید داستان بازی در چه بستری رخ می دهد بسنده می کنم تا جذابیت آن برای شما حفظ شود. فقط می خواهم در مورد کیفیت داستان برایتان صحبت کنم. یکی از بهترین موارد در داستان بازی، شخصیت پردازی عالی و جذابیت بسیار بالای خیلی از شخصیت های آن است. در واقع رفتن به سراغ زندگی و تاریخ جذاب وایکینگ ها با پتانسیل بسیار بالای قصه گویی (که آن را در سریال وایکینگ هم دیده ایم) یکی از نقاط قوت Valhalla محسوب می شود و در زمینه داستان و شخصیت پردازی کمک بزرگ و قابل توجهی به سازندگان کرده است. همیشه یکی از چالش های بزرگ سری اساسین در دوره های تاریخی مختلف این بوده است که چطور بتواند موضوع اساسین ها را به طوری واقعی و قابل باور به یک دوره تاریخی واقعی پیوند بزند و آن را به بازیباز تحویل دهد به شکلی که کاملا باورپذیر باشد.

یک نکته ی خوب بازی دادن آزادی عمل به شما در ۳ زمینه مختلف برای انتخاب درجه سختی که واقعا کار خوبی بوده است. در واقع از بهترین نکات موجود در بازی باید به انتخاب درجه سختی در ۳ بخش مختلف اشاره کرد. یکی درجه سختی مبارزات که از آسان تا خیلی سخت هستند (۴ تا)، یکی درجه سختی نشان دادن فعالیت ها و گنج ها (که ۳ حالت دارد از نشان دادن بسیار واضح همه چیز در نقشه و در دوردست تا نبود نشانه خاص و پیدا کردن همه چیز توسط خودتان است) و همچنین درجه سختی مخفی کاری (که هوش دشمنان و سختی مخفی کاری کردن چقدر باشد). به این ترتیب می توانید هر طور که دوست دارید المان های مختلف بازی را برای خود Custom کنید.

گاهی این کار بهتر انجام شده است و گاهی ضعیف تر اما در والهالا باید راحت بگویم این یکی از بهترین عملکردها در پیوند دادن اساسین ها به یکی از قدیمی ترین اقوام دنیا یعنی وایکینگ ها است. در واقع ترکیب دو موضوع وایکینگ ها و اساسین ها به شکلی عالی و قابل باور و جذاب که نشان می دهد چطور پای فرقه اساسین به تاریخ وایکینگ ها باز شده است و چطور تعالیم خود را با این مبارزان قدرتمند که اهل مخفیانه عمل کردن نیستند، در میان گذاشته اند و به آنها راه و روش اساسین ها و استفاده از Hidden Blade را آموزش داده اند. داستان به این شکل است که همان طور که می دانید و در سریال وایکینگ هم دیده ایم وایکینگ ها مدام سفر می کردند تا سرزمین های جدید را در آن سمت دریاها کشف کنند و غنایم و .. بیاورند و پایگاه های جدیدی بنا کنند.

 در بحث گرافیک هنری، شاهد یک طراحی بی نظیر و شگفت انگیز از نروژ و انگلستان در زمان وایکینگ ها هستیم. رنگ بندی بی نظیر هم یکی از اصلی ترین دلایل زیبایی بصری بازی Assassin’s Creed: Valhalla است. طراحی فوق العاده واقعی و زیبای مناطق این دو کشور، طراحی جذاب و تحسین برانگیز شخصیت های بازی و از همه مهم تر پیاده کردن کامل حس و حال وایکینگ ها در ظاهر شخصیت ها همه و همه باعث شده اند تا خود را به طور کامل در دل بازی حس کنید  و واقعا باید بگویم این عنوان در به تصویر کشیدن عالی و کامل عظمت و هیبت وایکینگ ها در طراحی شخصیت ها و ظاهر آنها، یک شاهکار است. 

برادر بزرگ تر شخصیت اصلی بازی یعنی Sigurd هم که دو سال به سفر رفته بوده است در بازگشت به خانه، دو نفر اساسین به نام های Haythem و Basim را با خود اورده است که آنها تعالیم اساسین را به درون زندگی وایکینگ ها آورده اند و شخصیت اصلی پیشنهاد عوض شدن می دهند و به او کار با تیغه مخفی اساسین ها و روش های مختلف به قتل رساندن هدف که در بازی های مختلف سری دیده ایم را به او آموزش می دهند و به این شکل پای اساسین ها به فرهنگ و زندکی وایکینگ ها باز می شود که این موضوع واقعا قشنگ و باورپذیر انجام شده است. البته حضور این دو نفر تصادفی نیست و آنها به آیوار می گویند که دشمن اصلی او که در کودکی پدر و مادرش را کشت و آیوار شدیدا در پی کشتن اوست، یک تمپلار است و آنها در اصل برای کشتن او آمده اند.

بازی به طور کامل به علایق و تم کلی زندگی وایکینگ ها توجه دارد و مخصوصا اگر سریال بی نظیر وایکینگ ها را دیده باشید می توانید کاملا شباهت و تاثیر گرفتن این بازی و واقعی بودن فعالیت های زندگی وایکینگ ها در این عنوان را گواهی دهید. مثلا به طور قطع می دانید که یکی از مهم ترین و اصلی ترین علایق وایکینگ ها نوشیدن نوشیدنی بوده است آن هم نه با لیوان و این حرفها بلکه با سطل و شاخ خالی شده و… این موضوع دقیقا در این بازی وجود دارد و یکی از فعالیت های جانبی بازی است که می توانید انجام داده و در آن برنده شوید و نکته جالب تر هم مینی گیم های باحال و چالش برانگیز این فعالیت هاست. ده ها نوع فعالیت جانبی دیگر هم در بازی وجود دارد  که شما را شگفت زده می کنند با تنوع خود. یافتن مناطق نفرین شده و پیدا کردن آیتم نفرینی و از بین بردن آن که شاید به راحتی پیدا نشود. ماهی گیری که واقعا یک چالش باحال است برای صید ماهی های عظیم، معماهای چیدن صحبح سنگ ها روی هم با مینی گیم عالی. حل کردن معماهای تطبیق شکل ها از طریق یافتن زاویه صحیح نور و ایستادن.

در طول بازی و طی تکامل شخصیت اصلی، او به طور پیوسته با تعالیم اساسین ها آشنا می شود و آرام آرام تبدیل به یک اساسین می شود که این موضوع بسیار عالی و باورپذیر برای بازیباز روایت می شود. در خصوص کلیت بخش داستان و روایت و شخصیت پردازی، Valhalla کاملا نمره قبولی دریافت می کند و شخصا داستان آن را از نسخه ی قبلی هم بسیار بیشتر دوست دارم زیرا شخصیت هایش کاملا پرداخت شده اند و در طول بازی بسیار بیشتر با شخصیت های مهم بازی و رفتار آنها و عمق شخصیتشان آشنا می شوید که این موضوع خیلی مهمی برای یک بازی است. سازندگان با انتخاب هوشمندانه دوره وایکینگ ها، تم اصلی داستانی جذاب با پیچش های به موقع، شخصیت های عمیق و پرداخت شده، هدفمند بودن داستان و روایتی دوست داشتنی، عنوانی را خلق کرده اند که جای هیچ گله و شکایتی را در این زمینه باقی نمی گذارد. والهالا بدون شک یکی از برترین بازی های کل این سری عظیم از نظر داستانی است. فرنچایزی که همیشه در ضعیف ترین نسخه هایش هم داستان یک برگ برنده بوده است. اگر بخواهم بگویم مهم ترین نکته ی مثبت داستان والهالا چیست باید گفت تزریق و ترکیب عالی داستان اساسین ها با تاریخ وایکینگ ها به باورپذیر ترین و واقعی ترین شکل ممکن و نشان دادن صبر و بزرگواری اساسین ها در زمان تعلیم به نیروهای کله شق و جدیدی مثل آیوار است که با خوش رویی و بدون هیچ فشاری میگذارند خود او تعالیمشان را از ته دل بپذیرد و قبول کند نه که او را وادار کنند. اصلا مگر وایکینگ کله شق دیوانه را هم می شود وادار کرد؟!!

در بازی ابتدا شما با آیوار کوچک آشنا می شوید که می بینید پدر و مادر خوبی دارد و او را دوست دارند و پدرش هم با یک پادشاه آن سرزمین پیوند دوستی و برادری دارد و سرهایشان هم یعنی آیوار و سیگورد که از آیوار بزرگتر است و پسر شاه است مثل برادر هستند. در یک مهمانی یکی از اراذل و قلدرهای آن منطقه که لقبش “بی رحم و ظالم” است حمله می کند و با نامردی پدر و مادر آیوار را می کشد و خود او به سختی زنده می ماند و سپس داستان به سال ها بعد می رود که آیوار هن زهم تشنه ی خون قاتل پدر و مادرش است و سیگورد و پدرش هم حالا دیگر واقعا مثل پدر و برادرش هستند و او تا پای جان به برادرش وفادار است. دیگر برای شما توضیح بیشتر نمی دهم ولی مباداد فکر کنید داستان بازی قصه ی انتقام آیوار از قاتل خانواده اش است. نه دوستان این بخش، حدودا یک دهم داستان بازی هم نیست

Assassin’s Creed: Valhalla از نظر بصری یک شاهکار محض و بهتر بگویم یک ویجر ۳ است (خودتان در خیلی عکس ها می بینید که اگر واقعا ندانید این باری کدام بازی است می توانید فکر کنید برای ویچر ۳ است!). نکته مهمی که در بازی Assassin’s Creed: Odyssey از همان دقایق ابتدایی به چشم بازیباز می آید گرافیک چشم نواز و زیبای دنیای بازی چه در بخش اول بازی و سرزمین کوهستانی و برفی وایکینگ ها در نروژ و چه در بخش بعدی و مناطق زیبا و سرسبز انگلستان است که حال و هوایی کاملا واقعی به بازی بخشیده است. Assassin’s Creed: Valhalla در کنار نسخه ی قبلی این سری، برترین و زیباترین بازی از لحاظ بصری محسوب می شوند و جزو چشم نوازترین بازی های نسل هشتم هستند که به راحتی در کنار شاهکارهای بصری این نسل قرار می گیرند و واقعا بدون هیچ توضیح خاصی هم کیفیت گرافیکی بازی از عکس هایی که برایتان از دل گیم پلی آورده ام همه چیز مشخص است. به طور کلی گرافیک همواره در سری بازی های Assassin’s Creed فوق العاده زیبا و جزو برترین های زمان خود بوده است، اما اکنون گرافیک در Assassin’s Creed: Valhalla به نقطه اوج و پیک خود رسیده است و شاهد یکی از خوش اب و رنگ ترین و زیباترین بازی های نسل هشتم از لحاظ گرافیکی هستیم که راستش را بخواهید مثل نسخه ی قبلی دقایق خیلی زیادی از بازی را مدام فقط می ایستم و دوربین را می چرخانم و به دنیای بازی با شگفتی نگاه می کنم و اسکرین می گیرم تا این که امرز دیدم ۱۱۰ عکس گرفته ام برای نقد!!! خب مجبور شدم بنشینم و همه را هی پاک کنم و کم کنم تا نهایتا به تعداد خوبی برسم!!

یک سری فعالیت های جالب و با حال و جدید هم در بازی قرار دارند که بر اساس زندگی وایکینگ ها هستند و واقعا جالب هستند. مثلا یکی از این فعالیت ها مسابقه شعرخوانی با توهین است (که می توانید برای آن شرط ببندید در مبالغ مختلف) به این شکل که یک نفر که در ان منطقه و شهر مشهور به شعر و افسانه و .. است، یک مصراع شعر برای شما می خواند و شما باید در یک زمان کوتاه از بین گزینه هایی که در تصویر می بینید مصراع دون را به گونه ای انتخاب کنید که هم قافیه اش به شعر او بخورد و هم از لحاظ معنی به آن ربط داشته باشد و هم این که جواب شعر او را با توهین بدهد و به نوعی مثل کل کل کردن با ریتم و قافیه و معنی است که واقعا باحال و جدید است و تا جالا در هیچ بازی چنین چیزی ندیده بودم. تازه این فعالیت بی دلیل و یا فقط برای بردن پول نیست بلکه وقتی که این فعالیت را در مناطق مختلف برنده شوید میزان کاریزمای شما در آن منطقه بالا می رود و به آیتم های بهتر و … دسترسی می یابید.

ابتدا برویم سراغ مسائل فنی. بازی های این سری معمولا همواره مشکلات فنی از کوچک گرفته تا بزرگ را داشته اند ولی اکنون Assassin’s Creed: Valhalla بدون شک باثبات ترین بازی این سری محسوب می شود و امیدوارم که در نقد و بررسی های این بازی حقیقت در این مورد بیان شده باشد. طی تجربه ی این بازی افت فریم که هرگز ندیدم و فقط یکی دو بار شاهد باگ بودم و یک بار هم که بازی بسته شد. همین و همین و همین و بس!!!! یعنی این تمام مشکل فنی یک بازی عظیم که در لبه ی نسل نهم است بر روی یک پلی استیشن ۴ قدیمی معمولی است. آیا دوستان می بخشند احیانا یا این که بابت این باید یک ۷ نمره ای کم کنم از بازی؟ بازی ثبات فنی بی نظیری دارد و قابل تحسین است. همچنین در بازی هرگز شاهد مشکلات فنی مثل پارگی تصویر و دیر لود شدن بافت ها و… نیستیم.

به طور کلی همیشه از تم وایکینگ ها و مبارزات دیوانه وار آنها و ظاهر خفن و خالکوبی های صورت و موهای بلند بافته آنها خوشم می آمده و این موضوع از وقتی که سریال وایکینگ ها را دیدم چندین برابر هم شد چون دیدم از آن چیزی که فکر می کردم هم خفن تر هستند. تازه دلیل دیگرش هم این است که خدایان اصلی آنها اودین و ثور هستند که واقعا اینها را هم دوست دارم مخصوصا به خاطر فیلم های ثور. خلاصه این که یک بازی اساسین با تم وایکینگ دقیقا همان چیزی بود که می خواستم و خدا رو شکر که این اتفاق افتاد. بهترین و جذاب ترین شخصیت سریال وایکینگ ها برای من همان که جذاب ترین ظاهر یک وایکینگ از نظر من به آن شکل است، شخصیت رگنار لاتبروک بود که اتفاقا همین چند شب پیش وقتی نیمه شب داشتم با ماشین در خیابان به سمت خانه می رفتم دیدم کنار خیابان تابلوهای بزرگ بسیار زیبای مختاف گذاشته و می فروشند و تا چشمم به یک تابلوی عظیم رگنار افتاد سریعا کنار زده و آن را خریدم (البته همراه یک تابلوی جوکر). جالب اینجاست که حتی شخصیت اصلی مذکر بازی والهالا هم شبیه رگنار است تا حدودی و این بازی را برای من باز هم جذاب تر می کند. حتی در خود بازی هم وقتی برخی از قوی ترین و قدرتمندترین مبارزان وایکینگ را پیدا می کنید آنها به شما می گویند تا همیشه به پادشاه واقعی و اصلی وایکینگ ها یعنی رگنار لاتبروک وفادار هستند و حتی از شما می خواهند اگر می توانید در یک نبرد شرافتمندانه آنها را بکشید تا در دروازه های والهالا به دیدار رگنار بروند، البته این نبردها با این مبارزان بسیار بسیار سخت است و حتی در حالت نرمال هم با دو ضربه شما را می کشند. بازی از لحاظ واقع گرایانه بودن بسیار سطح بالاست و از همه نظر یک دنیای واقعی را تداعی می کند.

از نکات مثبت گرافیک فنی در این بازی می توان به موضوع مهم زمان های بارگزاری بازی اشاره کرد که با وجود عظیم بودن بازی و کیفیت بالای گرافیکی آن، شاهد صفحه های بارگزاری معقول ومناسبی هستیم که بازیباز را خسته و دلزده نمی کنند برعکس خیلی از بازی های جدید و روز دنیا که از این مشکل رنج می برند و به شخصه در خیلی از بازی های جدیدی که اخیرا تجربه کرده ام شاهد صفحه های بارگزاری آزار دهنده بوده ام ولی در Assassin’s Creed: Valhalla با وجود این که حجم و کیفیت گرافیکی و بزرگی دنیای آن از خیلی از این بازی ها بالاتر است ولی زمان برگزاری خوب و معقولی دارد که نشان از پولیش شدن و بهینه شدن خوب بازی به دست سازندگان و تسلط بالای آنها بر انجین گرافیکی Anvil است. تازه برخلاف خیلی از بازی های جدید، در Assassin’s Creed: Valhalla کیفیت تکسچرها حتی از نمای نزدیک هم بسیار عالی است و به معنای واقعی شاهد یک شاهکار گرافیک در نسل هشتم هستیم که هر چیزی که در آن می بینید زیباست. از بزرگترین بناها تا ریزترین تکسچرها همگی در نهایت کیفیت کار شده اند. به طور کلی در مبحث فنی باید واقعا به سازندگان دست مریزاد بگویم.

یافتن آرتیکفت های باستانی در سخت ترین جاها. حل کردن پازل ها و باز کردن راه ها برای یافتن گنج های شدیدا مخفی، حرکات پارکور و دنبال کردن برگه های طرح های تتو روی در و دیوار و تعقیب و گرفتن آنها، یافتن مبارزان قدیمی سپاه رگنار لاتبروک و دادن مرگی شرافتمدانه به آنها که خواستار رفتن به والهالا نزد رگنار هستند که البته مبارزه اش به طور مرگباری سخت است، یافتن جادوگران قاتل و کشتن آنها در نبردهای وحشتناک و دشوار، بنا کردن پایگاه و ارتقای آن در حدود ۲۰ شاخه مختلف، دسترسی به گنج های مخفی از راه های مختلف مثل شکستن قفل درب ها از پشت و از طریق حفره ای در ساختمان، حمل کوزه های منفجره جلوی دیوارهای شکستنی و شلیک به آنها.

این بازی دیگر به حدی بهینه شده است که حتی یک پلی استیشن معمولی نیز بدون حتی حتی حتی کوچکترین مشکلی این بازی عظیم را اجرا کرد و شاهد یک بازی کاملا با ثبات و روان هستیم که می گذارد شما تنها کاری که می کنید لذت بردن باشد. حالا چه برسد که بازی را روی یک کنسول نسل نهمی یا پرو بازی کنید که فکر کنم دیگر همین یکی دو مورد هم نخواهند بود. می رسیم به یکی دیگر از اصلی ترین نقاط قوتAssassin’s Creed: Valhalla. در بحث گرافیک هنری، شاهد یک طراحی بی نظیر و شگفت انگیز از نروژ و انگلستان در زمان وایکینگ ها هستیم. رنگ بندی بی نظیر هم یکی از اصلی ترین دلایل زیبایی بصری بازی Assassin’s Creed: Valhalla است. طراحی فوق العاده واقعی و زیبای مناطق این دو کشور، طراحی جذاب و تحسین برانگیز شخصیت های بازی و از همه مهم تر پیاده کردن کامل حس و حال وایکینگ ها در ظاهر شخصیت ها همه و همه باعث شده اند تا خود را به طور کامل در دل بازی حس کنید  و واقعا باید بگویم این عنوان در به تصویر کشیدن عالی و کامل عظمت و هیبت وایکینگ ها در طراحی شخصیت ها و ظاهر آنها، یک شاهکار است.

این بازی یک آسمان (دقت کنید یک آسمان) قابلیت و توانایی و .. دارد که هرچقدر امتیا تجربه خرج می کنید می بینید یک خط باز شد به بخش دیگری از آسمان که اصلا خیلی عجیب و غریب است زیرا واقعا معلوم نیست این آسمان تا کجا قرار است هی گسترش پیدا کند. ابتدا از یک بخش مرکزی شروع می شود که ۳ شاخه دارد شامل بخش اسکیل های مخفی کاری و حمله از راه دور حمله نزدیک، بعد که شروع به گسترش این شاخه ها می کنید می بینید که اینها اصلا تمامی و “ته” ندارند و ناگهان می بینید یک دور عظیم چرخیدید و از یک طرف دیگر وصل شدید به یکی از شاخه های بخش مخفی کاری یا حمله از راه دور که باز از خود آنجا یم خط دیگر شروع می شود و می رود به ادامه ی کهکشانی که معلوم نیست تا کجا خواهد رفت. البته راستش معلوم است! جون وقتی من که الان Power م بعد از ۶۰ ساعت بازی ۸۰ است و می بینم که یک منطقه بازی نوشته قدرت ۳۶۰ می خواهد پس معلوم است تا جا این کهکشان خواهد رفت!

طراحی شخصیت های بازی اعم از اصلی و فرعی فوق العاده عالی و قدرتمند انجام گرفته است و همین طور طراحی طبیعی و واقع گرایانه چهره ها نیز بازی را واقعی تر کرده است و حس و حالت صورت شخصیت ها در هنگام حرف زدن یا حالات روحی مختلف، کاملات طبیعی و زیبا از کار در آمده است. از نظر آب و هوایی و کلیت محیط های بازی، والهالا در بخش های ابتدایی بازی دقیقا نقطه مقابل آدیسی است. هر چقدر در آدیسی محیط ها سر سبز و خوش رنگ و شاداب بودند اینجا محیط ها برفی و یخ زده و کوهستانی هستند که این یک تنوع عالی نسبت به بازی قبلی به حساب می اید و کسانی که مثل من صدها ساعت آدیسی را بازی کرده اند اصلا از فضا و حال و هوای والهالا خسته نمی شوند زیرا کاملا جدید و واقعی است و دقیقا محیط و محل زندگی وایکینگ ها را تداعی می کند. البته این پایان کار نیست و وقتی که به انگلستان می روید آنجا پر است از مناطق خوش آب و رنگ و زیبا و چشم نواز که باعث می شوند تنوع محیطی این بازی بیشتر از نسخه ی قبلی باشد.

همیشه یکی از چالش های بزرگ سری اساسین در دوره های تاریخی مختلف این بوده است که چطور بتواند موضوع اساسین ها را به طوری واقعی و قابل باور به یک دوره تاریخی واقعی پیوند بزند و آن را به بازیباز تحویل دهد به شکلی که کاملا باورپذیر باشد. گاهی این کار بهتر انجام شده است و گاهی ضعیف تر اما در والهالا باید راحت بگویم این یکی از بهترین عملکردها در پیوند دادن اساسین ها به یکی از قدیمی ترین اقوام دنیا یعنی وایکینگ ها است. در واقع ترکیب دو موضوع وایکینگ ها و اساسین ها به شکلی عالی و قابل باور و جذاب که نشان می دهد چطور پای فرقه اساسین به تاریخ وایکینگ ها باز شده است و چطور تعالیم خود را با این مبارزان قدرتمند که اهل مخفیانه عمل کردن نیستند، در میان گذاشته اند و به آنها راه و روش اساسین ها و استفاده از Hidden Blade را آموزش داده اند. داستان به این شکل است که همان طور که می دانید و در سریال وایکینگ هم دیده ایم وایکینگ ها مدام سفر می کردند تا سرزمین های جدید را در آن سمت دریاها کشف کنند و غنایم و .. بیاورند و پایگاه های جدیدی بنا کنند. برادر بزرگ تر شخصیت اصلی بازی یعنی Sigurd هم که دو سال به سفر رفته بوده است در بازگشت به خانه، دو نفر اساسین به نام های Haythem و Basim را با خود اورده است که آنها تعالیم اساسین را به درون زندگی وایکینگ ها آورده اند و شخصیت اصلی پیشنهاد عوض شدن می دهند و به او کار با تیغه مخفی اساسین ها و روش های مختلف به قتل رساندن هدف که در بازی های مختلف سری دیده ایم را به او آموزش می دهند و به این شکل پای اساسین ها به فرهنگ و زندکی وایکینگ ها باز می شود که این موضوع واقعا قشنگ و باورپذیر انجام شده است. البته حضور این دو نفر تصادفی نیست و آنها به آیوار می گویند که دشمن اصلی او که در کودکی پدر و مادرش را کشت و آیوار شدیدا در پی کشتن اوست، یک تمپلار است و آنها در اصل برای کشتن او آمده اند

سازندگان بازی در این نسخه برحسب طبیعت و تاریخ نروژ و انگلستان، یک حیات وحش کامل و با بهترین کیفیت ممکن خلق کرده اند و انواع و اقسام حیوانات را در مناطق مختلف بازی قرار داده اند که می توانید به شکار آن ها بپردازید؛ از خرس های عظیم و گرازهای غول پیکر وحشی تا گوزن ها و گرگ های مختلف سیاه و سفید و سگ های وحشی و  انواع و اقسام گونه های مختلف ماهی ها (که اتفاقا این ماهی ها باعث ایجاد یک بخش باحال در بازی شده اند به نام ماهیگیری که خودش جذابیت خاصی دارد)، همه و همه به زیباترین شکل ممکن طراحی و در بازی قرار گرفته اند تا هر چه بیشتر حس واقعی بودن محیط های بازی به شما دست دهد. در یک کلام باید بگویم به معنای واقعی هر چیزی که در گرافیک و طراحی بصری بازی Assassin’s Creed: Valhalla می بینیم بی نهایت زیباست  و شاهد عنوانی در حداکثر سطح زیبایی و جذابیت بصری در نسل هشتم هستیم. نورپردازی بازی هم که یکی از مهم ترین جنبه های بصری آن محسوب می شود در سطح بسیار بالا و شگفت انگیزی انجام گرفته است و این نورپردازی بی نظیر باعث چند برابر شدن زیبایی دنیای بازی شده است و یکی از بهترین تجربه های بصری را برای بازیباز رقم می زند.

در بازی حتی قابلیت شخصی سازی کردن کشتی و اسب و کلاغتان هم وجود دارد. تازه این که چیزی نیست. می توانید اسب را تمرین دهید تا استقامتش بیشتر شود و شنا یاد بگیرد و بهتر شنا کند و دیرتر کشته شود و سریع تر بدود. مکانیک بالا و پایین رفتن از در و دیوار و ساختمان ها و صخره ها و.. در ادامه ی همان سیستم کار آمد بازی آدیسی بود که راحت می توانی از همه جا بالا بروید و در والهالا هم به معنای واقعی کارآْمد و عالی شده است و تقریبا از هر جایی که دلتان بخواهد بدون محدودیت خاصی می تواند خیلی سریع با انیمیشن های بدنی زیبا، بالا یا پایین بروید و حتی مثلا از صخره هایی که شاید به نظر برسند جای دست مشخصی که بازی نشان بدهد ندارند نیز می توانید جابجا شوید و بازی اصلا شما را در این مورد اذیت نمی کند که با توجه به نقش آفرینی بودن بازی و این که مدام باید برای ماموریت ها و سپس گزارش تکمیل آنها و .. به این طرف و آن طرف بروید، این موضوع بسیار حیاتی بوده است و البته این مکانیک روان و جذاب از اوریجینز تقریبا آغاز شده بود و حالا در والهالا به سطح کارآمدتری هم رسیده است تا بالا رفتن از در و دیوار و ساختمان ها به راحتی و به صورت روان و بدون دردسر انجام شود و بتوانید تا از بلند ترین ارتفاعات نیز راحت بالا بروید و به مانند رسم همیشگی این سری Viewpoint های مختلف را برای باز شدن بخش های نقشه بازی و نمایان شدن ماموریت ها و گنج ها، فتح کنید.

یک چیزی را باید همین اول توضیحات گیم پلی بگویم. Assassin’s Creed: Valhalla عنوانی است که اصلا به هیچ وجه حتی نمی دانم چطور باید در مورد گیم پلیش شروع کنم به نوشتن و چطور آن را تمام کنم!! اصلا این یک بازی نیست که!! انگار کل خوبی های همه ی بازی های این سبک ها را ریخته اند در هم و یک معجون “شاهکار شاهکار” در گیم پلی در آورده اند که هر چقدر بگویم هم تمام نمی شود. یک جمله می گویم و خدا شاهد من است که عین واقعیت است و وقتی بازی کردی خودتان می فهمید. “Assassin’s Creed: Valhalla از نظر گیم پلی و تنوع گیم پلی رقیبی در نسل هشتم ندارد و اگر فکر می کنید ویچر ۳ تنوع دارد این را بازی کنید تا ببینید. حالا اگر این را یک دشمن ویچر ۳ می گفت باز مشکوک بود ولی ویچر ۳ مقدس ترین بازی کل زندگی من است و والهالا هر چقدر هم که حتی از ویچر ۳ در گیم پلی متنوع تر باشد و اصلا بهتر هم که باشد برای من ویچر نخواهد شد هرگز. این را برای این می گویم که فقط بدانید یوبیسافت چه کرده است. دوستان به هر چیزی که اعتقاد دارم قسم می خورم که اگر والهالا بازی راک استار و سی دی پراجکت بود الان کنار لست آو آس ۲ برای برترین بازی سال جا خوش کرده بود. والهالا رسما همراه لست آو آس ۲ برای من در کنار ویچر ۳ می نشیند در صف برترین بازی های کل زندگی من در کنار دارک سولز و بایوشاک و مس افکت.

بین ده ها شاخه ی ماموریت های فرعی، “ماموریت های مردمی جانبی”  که فقط یکی از این شاخه هاست، خودش بیشتر از ۱۰۰ تا داستان تماما جدا از شخصیت های دیوانه و مردم قاط‌زده و رد داده‌ی وایکینگ دارد که گاهی خنده دار و گاهی گریه دار هستند و هر کدام یک داستان کوتاه دارند و باعث می شود با کلی شخصیت دیوانه و عجیب آشنا شوید. واقعا شگفت زده می شوید از دیوانگی این شخصیت ها چون اکثرشان بسیار عجیب و غریبند با اعتقادات دیوانه وار، درست مثل سریال وایکینگ ها. این شخصیت های عجیب ماموریت های عجیبی هم برای شما دارند وکلی فعالیت عجیب باید انجام دهید. مثلا یک مرد که نزدیک مرگ است برداشته کل داراییش را اورده بالای صخره ای بسیار بسیار مرتفع و می گوید بچه هایش گوش نمی دهند که این دارایی را با وی دفن کتتد و مطمئن است که آنها را می فروشند! وی از شما می خواهد آن ها را با زور بازویتان هرچقدر محکم تر می توانید پرتاب می کنید تا آنها بروند آن دنیا و وقتی وی مرد به آنها دسترسی یابد! وقتی هم داری اینها را می اندازید پایین یکی یکی توضیح می دهد که این جعبه درونش فلان تیرکمان است که از شاه فلانی گرفته ام یا نوشیدنی مشهور فلان است  (به اینها می گویند جزییات). تازه این یک طرف دیوانگی اوست و بعد که آنها را می اندازید خود دیوانه اش هم می گوید خب حالا با جه زندگی کنم و بعد تشکر از شما از صخره می پرد پایین!!!!‌ آیوار هم می گوید “یا چکش ثور!! واقعا شوک بهم وارد کرد!” یا یک بار یک زن و شوهر دیوانه و عشق نبرد، از شما می خواهند به خانه شان حمله کنید و همه چیز را بشکنید و خانه شان را آتش بزنید!! یک دیوانه که فکر می کند یک جزیره دورافتاده، کشور انگلستان است و ایوار را به توی انگلستان می برد و همه جا را برای او معرفی می کند و تازه فکر می کند یک مترسک چوبی، کینگ آلفرد است که پسر او زبانش را بریده است تا نتواند با او حرف بزند!! بله چنین دیوانه هایی در بازی هستند که واقعا آن را باحال و جذاب کرده اند. بازی شگفت انگیز است وقتی گوش بدهید داستان های شخصیت ها را و با آنها صحبت کنید. البته از ضعف های معدود بازی که مربوط به همین بخش است باید به این اشاره کنم که دادن اطلاعات در مورد برخی از این ماموریت های جانبی مردمی جالب نیست و ممکن است اصلا ندانید برای آن ماموریت که علامتش روی نقشه هست چکار باید بکنید زیرا وقتی روی علامتش هم می روید چیزی نمایش داده نمی شود

یوبیسافت بدجوری زد توی دهن برخی که زیادی دیگر داشتند حرف بزرگ تر از دهانشان می زدند. خب حالا برویم سراغ توضیحات ریز به ریز گیم پلی. بازی از نظر گیم پلی یک اکشن ماجرایی نقش آفرینی جهان آزاد همه فن حریف است که هر چه فکرش را کنید دارد. زمانی که طی وقایع داستانی به انگلستان می روید، آنجا یک کمپ و منطقه اسکان بزرگ را در اختیار می گیرید که باید آن را در شاخه های مختلف قوی تر کنید و ساختمان های مفید بسازید تا لول کمپتان بالاتر برود و سرویس ها و خدمات بیشتری برایتان آزاد شود مثل آهنگری و آموزش و استخدام مبارز و….  حالا برای این ارتقاها به آیتم های خاصی نیاز دارید که اینها را باید از طریق یورش به دیگر مناطق یا همان Raid ها به دست بیاورید که حتما می دانید این یورش ها یکی از اصلی ترین کارها و علایق وایکینگ ها در سرزمین ها و مناطق جدید بوده است. نقطه ی اصلی شگفتی ساز بودن والهالا تنوع فعالیت های جانبی اش است که مثل رویاست که واقعا اگر بگویم خیلی بیشتر از ویچر ۳ فعالیت جانبی آن هم با تنوع و کیفیت AAA دارد، ذره ای اغراق نیست. با تجربه این عنوان شگفت زده میشوید که چطور یک بازی می تواند بیش از ۳۰ نوع فعالیت کاملا متفاوت اختیاری و کاملا فرعی فقط داشته باشد!!!

بازی های این سری معمولا همواره مشکلات فنی از کوچک گرفته تا بزرگ را داشته اند ولی اکنون Assassin’s Creed: Valhalla بدون شک باثبات ترین بازی این سری محسوب می شود و امیدوارم که در نقد و بررسی های این بازی حقیقت در این مورد بیان شده باشد. طی تجربه ی این بازی افت فریم که هرگز ندیدم و فقط یکی دو بار شاهد باگ بودم و یک بار هم که بازی بسته شد. همین و همین و همین و بس!!!! یعنی این تمام مشکل فنی یک بازی عظیم که در لبه ی نسل نهم است بر روی یک پلی استیشن ۴ قدیمی معمولی است. آیا دوستان می بخشند احیانا یا این که بابت این باید یک ۷ نمره ای کم کنم از بازی؟ بازی ثبات فنی بی نظیری دارد و قابل تحسین است. همچنین در بازی هرگز شاهد مشکلات فنی مثل پارگی تصویر و دیر لود شدن بافت ها و… نیستیم.

انواع و اقسام ماموریت های اصلی و جانبی در بازی وجود دارند که می توانند ساعت ها شما را سرگرم کنند و نکته ای که باید به آن اشاره کنم تنوع عجیب و غریب ماموریت های جانبی است که همان طور که گفتم واقعا حتی در ویچر هم اینقدر فعالیت جانبی متنوع نداشتیم. موضوع داشتن فعالیت های جانبی به تنهایی مهم است ولی نکته مهم تر این است که این فعالیت ها با دنیای بازی همسو باشند. چرا این مهم است؟ چون این موارد است که به دنیای یک بازی هوویت می بخشد. همیشه اگر دنیای یک بازی دارای هویت و جزییات خاص و به یادماندنی و کامل باشد، آن دنیا می تواند به یادماندنی شود زیرا هویت دارد و فقط یک دنیای بزرگ و الکی که خیلی هم عظیم است ولی داستان و پیشینه خاصی برای شما در خود ندارد و صرفا فقط در آن حضور دارید، نیست زیرا چنین دنیایی هرگز در ذهن شما نخواهد ماند. دنیای والهالا به طور کامل ریزترین جزییات را در مورد تاریخ و فرهنگ وایکینگ ها رعایت کرده است و ساعت ها صدها متن و کتار و توضیح و.. در مور دنیای بازی وجود دارد که می توانید بروید به بخش کدکس ها و آن را بخوانید و از ریز به ریز دنیای بازی و زندگی وایکینگ ها آگاه شوید. به همین دلیل هم هست که دنیای بازی کاملا زنده و با هویت و پویاست و در هر قدم می دایند که دارید در تاریخ وایکینگ ها قدم بر می دارید.

گاهی هم به زمان حال می آیید و جالب است که در این بازی حتی ماموریت جانبی رفع کردن مشکلات فنی انیموس را هم که سبب ایجاد پارگی هایی در تصاویر دریافتی زمان قدیم می شوند دارید!!

داشتن انواع فعالیت های جانبی مرتبط با فرهنگ وایکینگ ها باعث می شوند که این دنیا برای شما باورپذیر شود و آن را با تمام وجود درک کنید که دارید در دوران وایکینگ ها قدم بر می دارید. این بازی کل زندگی وایکیتگ ها را مو به مو پیاده کرده آن هم با تزریق عالی موضوع اساسین ها به داخل آن که تعالیمشان آرام آرام به دل وایکینگ ها نفوذ می کند . این بازی شبیه ترین بازی تاریخ به ویچر ۳ است و در واقع “اساسین، ویچر، وایکینگ” است. بگذارید تا مثالی از هویت داشتن و غنی بودن دنیای بازی و جزییات آن برای شما بزنم. در شهرهای مختلف یک بازی به نام Orlog وجود دارد که در واقع مثل Gwent یک نبرد رو در رو با مهره ها و قدرت های خدایان و… است ولی یچیده تر و سخت تر و تازه این بازی واقعی هم هست و از بازی های مورد علاقه وایکینگ ها به شمار می رفته است. ولی همانطور که گفتم باید مدتی بنشینید و فقط بازی کنید تا تازه بفهمید اصلا چطور است. از طرف دیگر هم شخص روبرویتان بسیار بسیار قوی است و به راحتی شما را شکست می دهد اگر ذره ای بد بازی کنید و یا کمی شانس در طاس ریختن نداشته باشید. وقتی این بازی را یاد بگیرید خیلی خیلی باحال و جذاب است و آن وقت ناگهان می بینید که نشسته اید و دارد ۴۰ دقیقه است این بازی را می کنید زیرا هر مسابقه اش هم طولانی است و شاید اگر هر دو خوب بازی کنید ناگهان یک دست مسابقه ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت طول بکشد!

در تاریخ بازی ها یک عنوان AAA شاهکار با تم وایکینگ‌ها تا امروز نداشتیم ولی خوشبختانه حالا چنین عنوانی داریم. بله خیلی راحت و مطمئن می گویم Assassin’s Creed: Valhalla یک شاهکار محض در سبک خود و یکی از برترین بازی های نسل هشتم است و کمترین حقش این است که مثل Odyssey  کاندید بازی سال شود. البته خب می دانم این سری و کمپانی سازنده اش دشمنان متعصب و تشنه به خون هم کم ندارد که منتظرند کلا هر بازی با نام یوبیسافت بیاید بیرون تا آن را بکوبند ولی خوشبختانه بازی های این شرکت مثل بنز می فروشند و باز هم ساخته می شوند و تازه نکته مهم تر این است که خود این دشمنان هم خیلی زود می روند سراغ این عناوین و یواشکی بازی می کنند و کیف می کنند. لطفا اگر کسی فکتی صادر کرد که ای بازی باگ دارد و فلان، مطمئن باشید که دارد همینطوری یک چیزی می گوید زیرا اصلا بازی را هنوز کسی به آن صورت بازی نکرده غیر منتقدین. بازی A.C Odyssey معرکه بود و حالا باید بگویم بازی A.C Valhalla باز هم کلی پیشرفت کرده است  و لایق آن است که خیلی راحت به آن لقب یک Masterpiece بدهیم. برای من والهالا بسیار حال  هوای ویچر ۳ که برترین بازی زندگی ام است را دارد

این همان جزییاتی است که می گویم یک بازی و یک دنیا را شاهکار می کند. یعنی می بینید سازندگان ویچر یا والهالا فقط برای یک بازی کوچک در دنیای بزرگ بازیشان آنقدر وقت گذاشته اند و آن قدر جزییات دارد که خودش یک بازی کامل است که تازه شاید اصلا بازیباز حتی یک بار هم سراغش نرود ولی برای آنها مهم نیست زیرا می خواهند بازیشان کامل و واقعی باجزییات باشد. با کیفیت که این بازی دارد اصلا بعید نیست که بعدا ببینیم یوبیسافت بازی Orlog را مثل Gwent به صورت جدا منتشر کرد زیرا هم سخت ترو پیچیده تر از Gwent است و هم کاملا استراتژی و فکر می خواهد حتی در ترتیب انتخاب و طاس ریختن. یک سری فعالیت های جالب و با حال و جدید دیگر هم در بازی قرار دارند که بر اساس زندگی وایکینگ ها هستند و واقعا جالب هستند. مثلا یکی از این فعالیت ها مسابقه شعرخوانی با توهین است (که می توانید برای آن شرط ببندید در مبالغ مختلف) به این شکل که یک نفر که در ان منطقه و شهر مشهور به شعر و افسانه و .. است، یک مصراع شعر برای شما می خواند و شما باید در یک زمان کوتاه از بین گزینه هایی که در تصویر می بینید مصراع دون را به گونه ای انتخاب کنید که هم قافیه اش به شعر او بخورد و هم از لحاظ معنی به آن ربط داشته باشد و هم این که جواب شعر او را با توهین بدهد و به نوعی مثل کل کل کردن با ریتم و قافیه و معنی است که واقعا باحال و جدید است و تا جالا در هیچ بازی چنین چیزی ندیده بودم. تازه این فعالیت بی دلیل و یا فقط برای بردن پول نیست بلکه وقتی که این فعالیت را در مناطق مختلف برنده شوید میزان کاریزمای شما در آن منطقه بالا می رود و به آیتم های بهتر و … دسترسی می یابید.

بازی به جای لول بیشتر بر روی عدد Power تمرکز دارد که این عدد با لول زدن شما و خرچ کردن امتیاز تجربه تان روی بخش های مختلف بالا می رود و مناطق بازی هم بر همین اساس درجه بندی شده اند و مثلا وقتی قدرت شما ۵۰ است کسی جلوتان را نمی گیرد که به منطقه ای بروبید که نوشته قدرت ۲۸۰ می خواهد ولی خب آنجا یک سگ یا گرگ یا یک عدد تیر دخلتان را آورده و مرده اید. در اینجاها می بینید بغل خط سلامتی دشمنان اسکلت قرمز است که یعنی آقا جان بفرمایید بروید سریعا!!!

بازی به طور کامل به علایق و تم کلی زندگی وایکینگ ها توجه دارد و مخصوصا اگر سریال بی نظیر وایکینگ ها را دیده باشید می توانید کاملا شباهت و تاثیر گرفتن این بازی و واقعی بودن فعالیت های زندگی وایکینگ ها در این عنوان را گواهی دهید. مثلا به طور قطع می دانید که یکی از مهم ترین و اصلی ترین علایق وایکینگ ها نوشیدن نوشیدنی بوده است آن هم نه با لیوان و این حرفها بلکه با سطل و شاخ خالی شده و… این موضوع دقیقا در این بازی وجود دارد و یکی از فعالیت های جانبی بازی است که می توانید انجام داده و در آن برنده شوید و نکته جالب تر هم مینی گیم های باحال و چالش برانگیز این فعالیت هاست. ده ها نوع فعالیت جانبی دیگر هم در بازی وجود دارد  که شما را شگفت زده می کنند با تنوع خود. یافتن مناطق نفرین شده و پیدا کردن آیتم نفرینی و از بین بردن آن که شاید به راحتی پیدا نشود. ماهی گیری که واقعا یک چالش باحال است برای صید ماهی های عظیم، معماهای چیدن صحبح سنگ ها روی هم با مینی گیم عالی. حل کردن معماهای تطبیق شکل ها از طریق یافتن زاویه صحیح نور و ایستادن. یافتن آرتیکفت های باستانی در سخت ترین جاها. حل کردن پازل ها و باز کردن راه ها برای یافتن گنج های شدیدا مخفی، حرکات پارکور و دنبال کردن برگه های طرح های تتو روی در و دیوار و تعقیب و گرفتن آنها، یافتن مبارزان قدیمی سپاه رگنار لاتبروک و دادن مرگی شرافتمدانه به آنها که خواستار رفتن به والهالا نزد رگنار هستند که البته مبارزه اش به طور مرگباری سخت است، یافتن جادوگران قاتل و کشتن آنها در نبردهای وحشتناک و دشوار، بنا کردن پایگاه و ارتقای آن در حدود ۲۰ شاخه مختلف، یافتن چرخه ی اعضای گروه باستانی (همان تمپلارهای بعدا) و جمع کردن نشانه برای پیدا کردنشان و رسیدن به سران شاخه.

در شهرهای مختلف یک بازی به نام Orlog وجود دارد که در واقع مثل Gwent یک نبرد رو در رو با مهره ها و قدرت های خدایان و… است ولی یچیده تر و سخت تر و تازه این بازی واقعی هم هست و از بازی های مورد علاقه وایکینگ ها به شمار می رفته است. ولی همانطور که گفتم باید مدتی بنشینید و فقط بازی کنید تا تازه بفهمید اصلا چطور است. از طرف دیگر هم شخص روبرویتان بسیار بسیار قوی است و به راحتی شما را شکست می دهد اگر ذره ای بد بازی کنید و یا کمی شانس در طاس ریختن نداشته باشید. وقتی این بازی را یاد بگیرید خیلی خیلی باحال و جذاب است و آن وقت ناگهان می بینید که نشسته اید و دارد ۴۰ دقیقه است این بازی را می کنید زیرا هر مسابقه اش هم طولانی است و شاید اگر هر دو خوب بازی کنید ناگهان یک دست مسابقه ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت طول بکشد! این همان جزییاتی است که می گویم یک بازی و یک دنیا را شاهکار می کند. یعنی می بینید سازندگان ویچر یا والهالا فقط برای یک بازی کوچک در دنیای بزرگ بازیشان آنقدر وقت گذاشته اند و آن قدر جزییات دارد که خودش یک بازی کامل است که تازه شاید اصلا بازیباز حتی یک بار هم سراغش نرود ولی برای آنها مهم نیست زیرا می خواهند بازیشان کامل و واقعی باجزییات باشد. با کیفیت که این بازی دارد اصلا بعید نیست که بعدا ببینیم یوبیسافت بازی Orlog را مثل Gwent به صورت جدا منتشر کرد زیرا هم سخت ترو پیچیده تر از Gwent است و هم کاملا استراتژی و فکر می خواهد حتی در ترتیب انتخاب و طاس ریختن

دسترسی به گنج های مخفی از راه های مختلف مثل شکستن قفل درب ها از پشت و از طریق حفره ای در ساختمان، حمل کوزه های منفجره جلوی دیوارهای شکستنی و شلیک به آنها. یک سری ماموریت سخت برای از پای در آوردن تعدادی جانور افسانه ای که برترین های نوع خود هستد و بسیار هم قوی بوده و یک گوزن را ما واقعا ۳ نفری با دو همراه به سختی کشتیم و چند بار من را کشت، البته این را هم بگویم که من زود به سراغ او رفتم و لولم هنوز خیلی پایین بود. کشتن این حیوانات افسانه ای بسیار جذاب است و جوایز خیلی خوبی نیز دارد و حس خیلی خوبی هم به شما می دهد زیرا این حیوانات به معنای واقعی خفن هستند! همین طور تعداد خیلی زیادی از آیتم های جمع کردنی و فعالیت های خاص نیز در بازی هستند که باعث می شوند ارزش تکرار بازی بسیار بالا برود و هرگز احساس خستگی و تکراری بودن به شما دست ندهد. اینها تنها ۱۰-۱۵ عدد از ۲۰-۳۰ تا فعالیت کاملا جانبی و غیر اجباری در بازی هستند که واقعا تعدادشان باورنکردنی است و وقتی ببینید چقدر هستند با خودتان می گویید “آقا ویچر ۳ هم این قدر تنوع جانبی نداشت.”

در طول بازی و طی تکامل شخصیت اصلی، او به طور پیوسته با تعالیم اساسین ها آشنا می شود و آرام آرام تبدیل به یک اساسین می شود که این موضوع بسیار عالی و باورپذیر برای بازیباز روایت می شود. در خصوص کلیت بخش داستان و روایت و شخصیت پردازی، Valhalla کاملا نمره قبولی دریافت می کند و شخصا داستان آن را از نسخه ی قبلی هم بسیار بیشتر دوست دارم زیرا شخصیت هایش کاملا پرداخت شده اند و در طول بازی بسیار بیشتر با شخصیت های مهم بازی و رفتار آنها و عمق شخصیتشان آشنا می شوید که این موضوع خیلی مهمی برای یک بازی است. سازندگان با انتخاب هوشمندانه دوره وایکینگ ها، تم اصلی داستانی جذاب با پیچش های به موقع، شخصیت های عمیق و پرداخت شده، هدفمند بودن داستان و روایتی دوست داشتنی، عنوانی را خلق کرده اند که جای هیچ گله و شکایتی را در این زمینه باقی نمی گذارد. والهالا بدون شک یکی از برترین بازی های کل این سری عظیم از نظر داستانی است. فرنچایزی که همیشه در ضعیف ترین نسخه هایش هم داستان یک برگ برنده بوده است. اگر بخواهم بگویم مهم ترین نکته ی مثبت داستان والهالا چیست باید گفت تزریق و ترکیب عالی داستان اساسین ها با تاریخ وایکینگ ها به باورپذیر ترین و واقعی ترین شکل ممکن و نشان دادن صبر و بزرگواری اساسین ها در زمان تعلیم به نیروهای کله شق و جدیدی مثل آیوار است که با خوش رویی و بدون هیچ فشاری میگذارند خود او تعالیمشان را از ته دل بپذیرد و قبول کند نه که او را وادار کنند. اصلا مگر وایکینگ کله شق دیوانه را هم می شود وادار کرد؟!!

حالا بین ده ها شاخه ی ماموریت های فرعی، “ماموریت های مردمی جانبی”  که فقط یکی از این شاخه هاست، خودش بیشتر از ۱۰۰ تا داستان تماما جدا از شخصیت های دیوانه و مردم قاط‌زده و رد داده‌ی وایکینگ دارد که گاهی خنده دار و گاهی گریه دار هستند و هر کدام یک داستان کوتاه دارند و باعث می شود با کلی شخصیت دیوانه و عجیب آشنا شوید. واقعا شگفت زده می شوید از دیوانگی این شخصیت ها چون اکثرشان بسیار عجیب و غریبند با اعتقادات دیوانه وار، درست مثل سریال وایکینگ ها. این شخصیت های عجیب ماموریت های عجیبی هم برای شما دارند وکلی فعالیت عجیب باید انجام دهید. مثلا یک مرد که نزدیک مرگ است برداشته کل داراییش را اورده بالای صخره ای بسیار بسیار مرتفع و می گوید بچه هایش گوش نمی دهند که این دارایی را با وی دفن کتتد و مطمئن است که آنها را می فروشند! وی از شما می خواهد آن ها را با زور بازویتان هرچقدر محکم تر می توانید پرتاب می کنید تا آنها بروند آن دنیا و وقتی وی مرد به آنها دسترسی یابد! وقتی هم داری اینها را می اندازید پایین یکی یکی توضیح می دهد که این جعبه درونش فلان تیرکمان است که از شاه فلانی گرفته ام یا نوشیدنی مشهور فلان است  (به اینها می گویند جزییات). تازه این یک طرف دیوانگی اوست و بعد که آنها را می اندازید خود دیوانه اش هم می گوید خب حالا با جه زندگی کنم و بعد تشکر از شما از صخره می پرد پایین!!!!‌ آیوار هم می گوید “یا چکش ثور!! واقعا شوک بهم وارد کرد!”

زمانی که طی وقایع داستانی به انگلستان می روید، آنجا یک کمپ و منطقه اسکان بزرگ را در اختیار می گیرید که باید آن را در شاخه های مختلف قوی تر کنید و ساختمان های مفید بسازید تا لول کمپتان بالاتر برود و سرویس ها و خدمات بیشتری برایتان آزاد شود مثل آهنگری و آموزش و استخدام مبارز و….  حالا برای این ارتقاها به آیتم های خاصی نیاز دارید که اینها را باید از طریق یورش به دیگر مناطق یا همان Raid ها به دست بیاورید که حتما می دانید این یورش ها یکی از اصلی ترین کارها و علایق وایکینگ ها در سرزمین ها و مناطق جدید بوده است. نقطه ی اصلی شگفتی ساز بودن والهالا تنوع فعالیت های جانبی اش است که مثل رویاست که واقعا اگر بگویم خیلی بیشتر از ویچر ۳ فعالیت جانبی آن هم با تنوع و کیفیت AAA دارد، ذره ای اغراق نیست. با تجربه این عنوان شگفت زده میشوید که چطور یک بازی می تواند بیش از ۳۰ نوع فعالیت کاملا متفاوت اختیاری و کاملا فرعی فقط داشته باشد!!!

یا یک بار یک زن و شوهر دیوانه و عشق نبرد، از شما می خواهند به خانه شان حمله کنید و همه چیز را بشکنید و خانه شان را آتش بزنید!! یک دیوانه که فکر می کند یک جزیره دورافتاده، کشور انگلستان است و ایوار را به توی انگلستان می برد و همه جا را برای او معرفی می کند و تازه فکر می کند یک مترسک چوبی، کینگ آلفرد است که پسر او زبانش را بریده است تا نتواند با او حرف بزند!! بله چنین دیوانه هایی در بازی هستند که واقعا آن را باحال و جذاب کرده اند. بازی شگفت انگیز است وقتی گوش بدهید داستان های شخصیت ها را و با آنها صحبت کنید. البته از ضعف های معدود بازی که مربوط به همین بخش است باید به این اشاره کنم که دادن اطلاعات در مورد برخی از این ماموریت های جانبی مردمی جالب نیست و ممکن است اصلا ندانید برای آن ماموریت که علامتش روی نقشه هست چکار باید بکنید زیرا وقتی روی علامتش هم می روید چیزی نمایش داده نمی شود. مناطق بازی واقعا و عظیم هستند و نقشه بازی اگر بخواهید آن را مثل مریضی که بنده دارم به ضورت ۱۰۰ درصد کنید راحت راحت راحت باید بروید بالای ۲۰۰ ساعت. اما نه ۲۰۰ ساعت تکرار. ۲۰۰ ساعت محتوای ناب و شاهکار و متنوع. فعالیت های بازی در ۳ رنگ زرد و آبی و سفید هستند که زردها در شاخه مالی یا Wealth هستند و مثلا نشانه گنج وجود داشتن و صندوق و … هستند. آبی ها در شاخه رمز و رازها هستند و شامل ماموریت انجام دان برای افراد مختلف و رمز و رازهای آن منطقه را کشف کردن هستند. سفید ها هم نشانه آرتیفکت ها هستند که خودشان حدود ۷-۸ نوع ماموریت خاص و کاملا جدا دارند.

یک سری ماموریت سخت وجود دارد برای از پای در آوردن تعدادی جانور افسانه ای که برترین های نوع خود هستد و بسیار هم قوی بوده و یک گوزن را ما واقعا ۳ نفری با دو همراه به سختی کشتیم و چند بار من را کشت، البته این را هم بگویم که من زود به سراغ او رفتم و لولم هنوز خیلی پایین بود. کشتن این حیوانات افسانه ای بسیار جذاب است و جوایز خیلی خوبی نیز دارد و حس خیلی خوبی هم به شما می دهد زیرا این حیوانات به معنای واقعی خفن هستند! همین طور تعداد خیلی زیادی از آیتم های جمع کردنی و فعالیت های خاص نیز در بازی هستند که باعث می شوند ارزش تکرار بازی بسیار بالا برود و هرگز احساس خستگی و تکراری بودن به شما دست ندهد.

حالا هر منطقه بازی ۳ خط از این ۳ رنگ دارد که هر چقدر بیشتر این کارها را انجام دهید آن خط پر می شود و برای این که بدانید که یک منطقه را ۱۰۰ درصد کرده اید باید هر ۳ خط هر منطقه را کامل پر کنید. به طور کلی همیشه از تم وایکینگ ها و مبارزات دیوانه وار آنها و ظاهر خفن و خالکوبی های صورت و موهای بلند بافته آنها خوشم می آمده و این موضوع از وقتی که سریال وایکینگ ها را دیدم چندین برابر هم شد چون دیدم از آن چیزی که فکر می کردم هم خفن تر هستند. تازه دلیل دیگرش هم این است که خدایان اصلی آنها اودین و ثور هستند که واقعا اینها را هم دوست دارم مخصوصا به خاطر فیلم های ثور. خلاصه این که یک بازی اساسین با تم وایکینگ دقیقا همان چیزی بود که می خواستم و خدا رو شکر که این اتفاق افتاد. بهترین و جذاب ترین شخصیت سریال وایکینگ ها برای من همان که جذاب ترین ظاهر یک وایکینگ از نظر من به آن شکل است، شخصیت رگنار لاتبروک بود که اتفاقا همین چند شب پیش وقتی نیمه شب داشتم با ماشین در خیابان به سمت خانه می رفتم دیدم کنار خیابان تابلوهای بزرگ بسیار زیبای مختاف گذاشته و می فروشند و تا چشمم به یک تابلوی عظیم رگنار افتاد سریعا کنار زده و آن را خریدم (البته همراه یک تابلوی جوکر). جالب اینجاست که حتی شخصیت اصلی مذکر بازی والهالا هم شبیه رگنار است تا حدودی و این بازی را برای من باز هم جذاب تر می کند.

مناطق بازی واقعا و عظیم هستند و نقشه بازی اگر بخواهید آن را مثل مریضی که بنده دارم به ضورت ۱۰۰ درصد کنید راحت راحت راحت باید بروید بالای ۲۰۰ ساعت. اما نه ۲۰۰ ساعت تکرار. ۲۰۰ ساعت محتوای ناب و شاهکار و متنوع. فعالیت های بازی در ۳ رنگ زرد و آبی و سفید هستند که زردها در شاخه مالی یا Wealth هستند و مثلا نشانه گنج وجود داشتن و صندوق و … هستند. آبی ها در شاخه رمز و رازها هستند و شامل ماموریت انجام دان برای افراد مختلف و رمز و رازهای آن منطقه را کشف کردن هستند. سفید ها هم نشانه آرتیفکت ها هستند که خودشان حدود ۷-۸ نوع ماموریت خاص و کاملا جدا دارند. حالا هر منطقه بازی ۳ خط از این ۳ رنگ دارد که هر چقدر بیشتر این کارها را انجام دهید آن خط پر می شود و برای این که بدانید که یک منطقه را ۱۰۰ درصد کرده اید باید هر ۳ خط هر منطقه را کامل پر کنید.

حتی در خود بازی هم وقتی برخی از قوی ترین و قدرتمندترین مبارزان وایکینگ را پیدا می کنید آنها به شما می گویند تا همیشه به پادشاه واقعی و اصلی وایکینگ ها یعنی رگنار لاتبروک وفادار هستند و حتی از شما می خواهند اگر می توانید در یک نبرد شرافتمندانه آنها را بکشید تا در دروازه های والهالا به دیدار رگنار بروند، البته این نبردها با این مبارزان بسیار بسیار سخت است و حتی در حالت نرمال هم با دو ضربه شما را می کشند. بازی از لحاظ واقع گرایانه بودن بسیار سطح بالاست و از همه نظر یک دنیای واقعی را تداعی می کند. مبارزات بازی فوق العاده لذتبخش هستند و باید بگویم درجه سخنی بازی در این نسخه نسبت به قبلی ها بالاتر رفته است و حتی در درجه نرمال اگر به سراغ دشمنان قدرتمندتری که عدد Power آنها از شما بالاتر است بروید درجا خرد و خمیر می شوید و منظورم این است که شاید با دو ضربه بمیرید.  در بازی انواع سلاح های یک دستی و دو دستی دارید که شامل گرز و تبر و شمشیر و سپر و .. هستند که هر کدامشان یک نریب خاص و با دنیایی از فنون خاص دارند و برترین نسخه ی سری از این نظر را شاهد هستیم. یک تبر و یک سپر بر می دارید؟ کلی ترکیب حمله و دفاع و parry کرردن دارید. در هر دو دست ک تبر می گیرید. کلی ترکیب کمبوی باحال خواهید داشت با تمام کننده های مختلف. هر طوری که سلاح و تبر و سپر و گرز و … را در دو دست بگیرید کل سیستم نبردتان متفاوت می شود. حتی وقتی جای دو سلاح را عوض کنید در دو دستتان، باز هم سیستم نبرد و کمبوها فرق می کند.

زره های بازی هم از کلاس های کلاغ و گرگ و خرس هستند که در واقع سبک و متوسط و سنگین هستند از نظر وزن و قدرت آسیب تحمل کردن. واقعا سیستم تجهیزات و ارتقای این بازی بی نقص است و یکی از بهترین و جذاب ترین هاست که نیاز به فکر دارد چون همینطوری راحت در دنیای بازی آیتم های ارزشمند نریخته است که مدام هر چه را می خواهید از عادی به مس و نقره و طلا ارتقا دهید. از بهترین پیشرفت های این بازی نسبت به آدیسی پیشرفت هوش مصنوعی است که در آدیسی گیج می زدند و خیلی زود شما را یادشان می رفت ولی ایتجا لعنتی ها مگر ولتان می کنند. یارو یک ساعت می ایستد و مدام چک می کند و آخرش هم شما را می بیند!!! تازه بماند که این روی حالت نرمال است. وای به روزی که مخفی کاری را بگذارید روی درجه سخت. دیگر واقعا دخلتان می آید. 

می دانید چیست؟ سیستم نبرد این بازی خیلی خیلی خیلی متنوع تر از سیستم نبرد سلاح سرد ویچر ۳ است چون هر کار که بکنید می بینید روش نبرد فرق کرد. به همین خاطر هم باید خیلی صحیح بهترین ترکیب ها را برای نبرد با دشمنان مختلف که واقعا خوب می جنگند انتخاب کنید مخصوصا با مبارزات غول پیکر و قوی دشمن که شوخی ندارند و یک سپر اندازه خودشان جلویشان است که به سختی آنها را می بینید. خیلی وقت ها هم تیرکمان در این نبردهای سخت به کارتان می آید. زیر اگر بتوانید دو ۳ نقطه زرد رنگ و آسیب پذیر دشمنان قوی را با تیر کمان بزنید (که خیلی هم سخت است زیرا گاهی پشتشان است) می نشینند زمین و می توانید اگر سریع باشید زود کارشان را تمام کننده یکسره کنید. بازی کلی تمام کننده خفن خشن برای دشمنان و حالات و سلاح های مختلف دارد که واقعا زیاد هستند و دیر تکراری می شوند. سلاح و زره ها را در بازی می توانید نزد آهنگر کیفیتشان را ببرید بالا که البته این ها آیتم ها خام خاص می خواهد که اصلا زیاد نیستند و مخصوصا اوایل بازی باید خیلی خیلی با دقت انتخاب کنید که کدام سلاح را می خواهید از لحاط کیفی قوی کنید. هر بار که از لحاظ کیفی یک آیتم ارتقا یابد برایش ۴ خانه ارتقا باز می شود که باید با آیتم های خام دیگر قدرت و دیگر المان های آن آیتم را بالا ببرید. یعنی مثلا یک تبر اول عادی است و ۴ جای ارتقا دارد که آنها را پر می کنید و قدرتش را بالا می برید.

سلاح و زره ها را در بازی می توانید نزد آهنگر کیفیتشان را ببرید بالا که البته این ها آیتم ها خام خاص می خواهد که اصلا زیاد نیستند و مخصوصا اوایل بازی باید خیلی خیلی با دقت انتخاب کنید که کدام سلاح را می خواهید از لحاط کیفی قوی کنید. هر بار که از لحاظ کیفی یک آیتم ارتقا یابد برایش ۴ خانه ارتقا باز می شود که باید با آیتم های خام دیگر قدرت و دیگر المان های آن آیتم را بالا ببرید. یعنی مثلا یک تبر اول عادی است و ۴ جای ارتقا دارد که آنها را پر می کنید و قدرتش را بالا می برید. حالا دیگر اینجا متوقف می شوید زیرا باید حالا تبر از نطر کیفی به درجه مس برسد تا باز ۴ خانه دیگر برایش باز شود. وقتی پر شد باز باید آن را از نطر کیفیت کلی به نقره ارتقا دهید تا خانه های جدید برای افزایش قدرتش باز شوند و اخرین مرحله ارتقای کیفیت هم طلایی است. این برای تمام آیتم ها صادق است و یک سیستم عمیق و عالی را برای ارتقای تجهیزات به وجود آورده است. در این آیتم ها هر چقدر کیفیتشان بالاتر برود خانه های خالی استفاده از Rune ها هم برایشان باز می شود.

حالا دیگر اینجا متوقف می شوید زیرا باید حالا تبر از نطر کیفی به درجه مس برسد تا باز ۴ خانه دیگر برایش باز شود. وقتی پر شد باز باید آن را از نطر کیفیت کلی به نقره ارتقا دهید تا خانه های جدید برای افزایش قدرتش باز شوند و اخرین مرحله ارتقای کیفیت هم طلایی است. این برای تمام آیتم ها صادق است و یک سیستم عمیق و عالی را برای ارتقای تجهیزات به وجود آورده است. در این آیتم ها هر چقدر کیفیتشان بالاتر برود خانه های خالی استفاده از Rune ها هم برایشان باز می شود. زره های بازی هم از کلاس های کلاغ و گرگ و خرس هستند که در واقع سبک و متوسط و سنگین هستند از نظر وزن و قدرت آسیب تحمل کردن. واقعا سیستم تجهیزات و ارتقای این بازی بی نقص است و یکی از بهترین و جذاب ترین هاست که نیاز به فکر دارد چون همینطوری راحت در دنیای بازی آیتم های ارزشمند نریخته است که مدام هر چه را می خواهید از عادی به مس و نقره و طلا ارتقا دهید. از بهترین پیشرفت های این بازی نسبت به آدیسی پیشرفت هوش مصنوعی است که در آدیسی گیج می زدند و خیلی زود شما را یادشان می رفت ولی ایتجا لعنتی ها مگر ولتان می کنند. یارو یک ساعت می ایستد و مدام چک می کند و آخرش هم شما را می بیند!!! تازه بماند که این روی حالت نرمال است. وای به روزی که مخفی کاری را بگذارید روی درجه سخت. دیگر واقعا دخلتان می آید.

انواع و اقسام ماموریت های اصلی و جانبی در بازی وجود دارند که می توانند ساعت ها شما را سرگرم کنند و نکته ای که باید به آن اشاره کنم تنوع عجیب و غریب ماموریت های جانبی است که همان طور که گفتم واقعا حتی در ویچر هم اینقدر فعالیت جانبی متنوع نداشتیم. موضوع داشتن فعالیت های جانبی به تنهایی مهم است ولی نکته مهم تر این است که این فعالیت ها با دنیای بازی همسو باشند. چرا این مهم است؟ چون این موارد است که به دنیای یک بازی هوویت می بخشد. همیشه اگر دنیای یک بازی دارای هویت و جزییات خاص و به یادماندنی و کامل باشد، آن دنیا می تواند به یادماندنی شود زیرا هویت دارد و فقط یک دنیای بزرگ و الکی که خیلی هم عظیم است ولی داستان و پیشینه خاصی برای شما در خود ندارد و صرفا فقط در آن حضور دارید، نیست زیرا چنین دنیایی هرگز در ذهن شما نخواهد ماند. دنیای والهالا به طور کامل ریزترین جزییات را در مورد تاریخ و فرهنگ وایکینگ ها رعایت کرده است و ساعت ها صدها متن و کتار و توضیح و.. در مور دنیای بازی وجود دارد که می توانید بروید به بخش کدکس ها و آن را بخوانید و از ریز به ریز دنیای بازی و زندگی وایکینگ ها آگاه شوید. به همین دلیل هم هست که دنیای بازی کاملا زنده و با هویت و پویاست و در هر قدم می دایند که دارید در تاریخ وایکینگ ها قدم بر می دارید.

با همین حرف می رسیم به یک نکته ی خوب دیگر بازی و آن هم دادن آزادی عمل به شما در  ۳ زمینه مختلف برای انتخاب درجه سختی که واقعا کار خوبی بوده است. در واقع از بهترین نکات موجود در بازی باید به انتخاب درجه سختی در ۳ بخش مختلف اشاره کرد. یکی درجه سختی مبارزات که از آسان تا خیلی سخت هستند (۴ تا)، یکی درجه سختی نشان دادن فعالیت ها و گنج ها (که ۳ حالت دارد از نشان دادن بسیار واضح همه چیز در نقشه و در دوردست تا نبود نشانه خاص و پیدا کردن همه چیز توسط خودتان است) و همچنین درجه سختی مخفی کاری (که هوش دشمنان و سختی مخفی کاری کردن چقدر باشد). به این ترتیب می توانید هر طور که دوست دارید المان های مختلف بازی را برای خود Custom کنید. بازی به جای لول بیشتر بر روی عدد Power تمرکز دارد که این عدد با لول زدن شما و خرچ کردن امتیاز تجربه تان روی بخش های مختلف بالا می رود و مناطق بازی هم بر همین اساس درجه بندی شده اند و مثلا وقتی قدرت شما ۵۰ است کسی جلوتان را نمی گیرد که به منطقه ای بروبید که نوشته قدرت ۲۸۰ می خواهد ولی خب آنجا یک سگ یا گرگ یا یک عدد تیر دخلتان را آورده و مرده اید. در اینجاها می بینید بغل خط سلامتی دشمنان اسکلت قرمز است که یعنی آقا جان بفرمایید بروید سریعا!!!

 یافتن چرخه ی اعضای گروه باستانی (همان تمپلارهای بعدا) و جمع کردن نشانه برای پیدا کردنشان و رسیدن به سران شاخه

صحبت از خرج امتیاز تجربه روی توانایی ها شد. این بازی یک آسمان (دقت کنید یک آسمان) قابلیت و توانایی و .. دارد که هرچقدر امتیا تجربه خرج می کنید می بینید یک خط باز شد به بخش دیگری از آسمان که اصلا خیلی عجیب و غریب است زیرا واقعا معلوم نیست این آسمان تا کجا قرار است هی گسترش پیدا کند. ابتدا از یک بخش مرکزی شروع می شود که ۳ شاخه دارد شامل بخش اسکیل های مخفی کاری و حمله از راه دور حمله نزدیک، بعد که شروع به گسترش این شاخه ها می کنید می بینید که اینها اصلا تمامی و “ته” ندارند و ناگهان می بینید یک دور عظیم چرخیدید و از یک طرف دیگر وصل شدید به یکی از شاخه های بخش مخفی کاری یا حمله از راه دور که باز از خود آنجا یم خط دیگر شروع می شود و می رود به ادامه ی کهکشانی که معلوم نیست تا کجا خواهد رفت. البته راستش معلوم است! جون وقتی من که الان Power م بعد از ۶۰ ساعت بازی ۸۰ است و می بینم که یک منطقه بازی نوشته قدرت ۳۶۰ می خواهد پس معلوم است تا جا این کهکشان خواهد رفت! جدا از این اسکیل پوینت ها که مثلا قدرت نبرد نزدیک و دور و مخفی کاری و.. را زیاد می کنند، یک سری کتاب خیلی مخفی Skill هم در دنیای بازی وجود دارد که وقتی پیدا کنید یک مهارت Active یا Passive بلافاصله می گیرید (بدون نیاز به لول زدن و خرج تجربه و …) که می توانید ۸ تا از مهارت های اکتیو را روی دو دکمه ی R2 +چهار دکمه اصلی و L2 + چهار دکمه اصلی فعال کنید تا در نبرد استفاده کنید.

۶۰ ساعت بازی می کنید و باز می بینید ای بابا این ها که همه جدید هستند و این فعالیت جانبی را دیگر باید دیگر چکار کنم!!!

در این بخش Ability ها یا قابلیت های مختلف شخصیت اصلی، برخلاف خیلی از بازی ها که کلی قابلیت دارند ولی اکثرشان به درد نخور هستند، تعداد خیلی زیادی قابلیت مختلف که قابل ارتقا هم هستند وجود دارد که واقعا همه ی آنها فوق العاده کارآمد و قابل استفاده هستند و با این که می توانید ۸ تا را تجهیز کنید باز هم انگار کم است! همچنین خود قابلیت ها هم موارد جدید و با حالی دارند مثل گول زدن دشمنان با تظاهر کردن به مردن و از پای در آوردن آنها وقتی نزدیک می شوند یا از کنار شما رد می شوند. و یا وقتی جای خاصی برای مخفی شده نیست. برویم به سراغ حمل و نقل!! اسب سواری بازی عالی است و کاملا با اسب سواری ویچر ۳ قابل مقایسه است و با توجه به دنیای فوق عظیم بازی، بسیار هم کارآمد و به درد بخور است مخصوصا که می توانید خیلی وقت ها اسب را روی حالت خودکار بگذاری  تا جاده را با سرعت برود به سمت محل مورد نظر شما (این برای کشتی و قایق هم وجود دارد). سواری کردن در دنیای به غایت زیبای بازی که قدم به قدم آن بی نهایت زیباست و با گشت و گذار با کشتی در آب های زیبای بازی و آواز خواندن مبارزان (تازه می توانید آهنگ را عوض کنید و بزنید پلی لیست بعدی!!!)  واقعا لذتبخش است. فقط کشتی و اسب را روی حالت خودکار بگذارید تا به سمت منطقه علامت گذاری شده برود و شما هم مناظر را نگاه کنید و کیف کنید و آواز بشنوید!

برویم به سراغ حمل و نقل! اسب سواری بازی عالی است و کاملا با اسب سواری ویچر ۳ قابل مقایسه است و با توجه به دنیای فوق عظیم بازی، بسیار هم کارآمد و به درد بخور است مخصوصا که می توانید خیلی وقت ها اسب را روی حالت خودکار بگذاری  تا جاده را با سرعت برود به سمت محل مورد نظر شما (این برای کشتی و قایق هم وجود دارد). سواری کردن در دنیای به غایت زیبای بازی که قدم به قدم آن بی نهایت زیباست و با گشت و گذار با کشتی در آب های زیبای بازی و آواز خواندن مبارزان (تازه می توانید آهنگ را عوض کنید و بزنید پلی لیست بعدی!!!)  واقعا لذتبخش است. فقط کشتی و اسب را روی حالت خودکار بگذارید تا به سمت منطقه علامت گذاری شده برود و شما هم مناظر را نگاه کنید و کیف کنید و آواز بشنوید! در بازی حتی قابلیت شخصی سازی کردن کشتی و اسب و کلاغتان هم وجود دارد. تازه این که چیزی نیست. می توانید اسب را تمرین دهید تا استقامتش بیشتر شود و شنا یاد بگیرد و بهتر شنا کند و دیرتر کشته شود و سریع تر بدود.

در بازی حتی قابلیت شخصی سازی کردن کشتی و اسب و کلاغتان هم وجود دارد. تازه این که چیزی نیست. می توانید اسب را تمرین دهید تا استقامتش بیشتر شود و شنا یاد بگیرد و بهتر شنا کند و دیرتر کشته شود و سریع تر بدود. مکانیک بالا و پایین رفتن از در و دیوار و ساختمان ها و صخره ها و.. در ادامه ی همان سیستم کار آمد بازی آدیسی بود که راحت می توانی از همه جا بالا بروید و در والهالا هم به معنای واقعی کارآْمد و عالی شده است و تقریبا از هر جایی که دلتان بخواهد بدون محدودیت خاصی می تواند خیلی سریع با انیمیشن های بدنی زیبا، بالا یا پایین بروید و حتی مثلا از صخره هایی که شاید به نظر برسند جای دست مشخصی که بازی نشان بدهد ندارند نیز می توانید جابجا شوید و بازی اصلا شما را در این مورد اذیت نمی کند که با توجه به نقش آفرینی بودن بازی و این که مدام باید برای ماموریت ها و سپس گزارش تکمیل آنها و .. به این طرف و آن طرف بروید، این موضوع بسیار حیاتی بوده است و البته این مکانیک روان و جذاب از اوریجینز تقریبا آغاز شده بود و حالا در والهالا به سطح کارآمدتری هم رسیده است تا بالا رفتن از در و دیوار و ساختمان ها به راحتی و به صورت روان و بدون دردسر انجام شود و بتوانید تا از بلند ترین ارتفاعات نیز راحت بالا بروید و به مانند رسم همیشگی این سری Viewpoint های مختلف را برای باز شدن بخش های نقشه بازی و نمایان شدن ماموریت ها و گنج ها، فتح کنید.

این بود بررسی کسی که بیش از ۶۰ ساعت است دارد بازی می کند این شاهکار را. قبول کردن و نکردنش پای خودتان که دیگر همگی کاملا مسلط به دنیای گیم هستید و واجد نظر دادن. امیدوارم که این توضیحات به کارتان بیاید در مسیر آشنایی بیشتر با این بازی. ولی خب اگر همین چند خط آخر را هم بخوانید همه چیز دستتان می اید چون فهمیدن شاهکار بودن یک بازی نیاز به کلی حرف و حدیث برای کسی که اهل دل است ندارد.  والهالا یکی از زیباترین نسخه های این سری از نظر داستان و ترکیب تاریخ اساسین ها با وایکینگ ها به واقعی ترین شکل ممکن است. این بازی من را انگشت به دهان گذاشت که یوبیسافت با کار و تمرکز و دقت و تیم خوب و هزینه بالا به راحتی می تواند ویچر بسازد. در این عنوان. به زیبایی هر چه تمام تر و به بهترین شکل ممکن و بهتر از تمام بازی های قبلی، داستان نشان می دهد چطور تعالیم اساسین ها به دنیای وایکینگ ها وارد می شود و چطور شخصیت اصلی که اصلا اعتماد ندارد به این فرقه که به خودشان “hidden ones” می گوبند (و با عقل می جنگند برعکس وایکیتگ ها)، آرام آرام در طی زمان با تعالیم و سلاح های آنها آشنا می شود و به آنها کم کم اعتماد پیدا می کند و همراه با پیشرفت و تکامل شخصیت اصلی، تعالیم اساسین ها به دلش می نشیند.

سیستم سیو و ذخیره بازی نیز بسیار عالی است. چرا؟ از این نظر می گویم که بر خلاف تقریبا تمام بازی ها که فایل اتوسیو خود بازی یک عدد است و مدام overwrite می شود در اینجا خود بازی چند فایل اتوسیو برای شما نگه می دارد که مثلا به فاصله ۳ دقیقه ۳ دقیقه هستن و اگر مثلا یادتان برود سیو کنید یا کاری را اشتباه انجام بدهید و بخواهید برگردید، چند گزینه دارید که چه مقدار عقب بروید و یا اگر کشته شدید می دانید که یک فایل سیو همان نزدیک زمان کشته شدنتان حتما وجود دارد. اما این سیستم سیو یک بار هم من را اذیت کرد و یک فایل سیو دستی من خراب شد و وقتی میخواستم از روی آن لود کنم برایم نوشت دیتا خراب شده است. البته واقعا این موضوع فقط یک بار برای من پیش آمد و تازه همان خوبی این سیستم که گفتم چند اتوسیو درست می کند به فاصله ی چند دقیقه اینجا هم به کارم آمد و لازم نشد که از خیلی قبل تر لود کنم.

جدا از این اسکیل پوینت ها که مثلا قدرت نبرد نزدیک و دور و مخفی کاری و.. را زیاد می کنند، یک سری کتاب خیلی مخفی Skill هم در دنیای بازی وجود دارد که وقتی پیدا کنید یک مهارت Active یا Passive بلافاصله می گیرید (بدون نیاز به لول زدن و خرج تجربه و …) که می توانید ۸ تا از مهارت های اکتیو را روی دو دکمه ی R2 +چهار دکمه اصلی و L2 + چهار دکمه اصلی فعال کنید تا در نبرد استفاده کنید. در این بخش Ability ها یا قابلیت های مختلف شخصیت اصلی، برخلاف خیلی از بازی ها که کلی قابلیت دارند ولی اکثرشان به درد نخور هستند، تعداد خیلی زیادی قابلیت مختلف که قابل ارتقا هم هستند وجود دارد که واقعا همه ی آنها فوق العاده کارآمد و قابل استفاده هستند و با این که می توانید ۸ تا را تجهیز کنید باز هم انگار کم است! همچنین خود قابلیت ها هم موارد جدید و با حالی دارند مثل گول زدن دشمنان با تظاهر کردن به مردن و از پای در آوردن آنها وقتی نزدیک می شوند یا از کنار شما رد می شوند. و یا وقتی جای خاصی برای مخفی شده نیست. 

به طور کلی باید گفت Assassin’s Creed: Valhalla در زمینه صداگذاری و موسیقی یکی از بهترین بازی های نسل هشتم است و شاهد یک بازی بی نقص از این منظر هستیم. وقتی یک بازی را با لقب شاهکار معرفی می کنیم یعنی باید از همه نظر شاهکار باشد و خوشبختانه Assassin’s Creed: Valhalla از لحاظ صداگذاری و موسیقی هم عنوانی فوق العاده و معرکه است که از نظر کارگردانی صدا و خلق یک ساندترک بی نظیر هم در سطح بسیار بالا قرار دارد. البته همان طور که می دانید این بخش ها همیشه در عناوین این فرنچایز در نهایت کیفیت و از بهترین های زمان خود بوده اند ولی خب حالا در Assassin’s Creed: Valhalla بهتر هم شده اند، مثل تمام بخش های بازی. صدا گذاری بازی و شخصیت ها از قدرتمندترین بخش های Valhalla است و سازندگان در این زمینه سنگ تمام گذاشته اند.

مبارزات بازی فوق العاده لذتبخش هستند و باید بگویم درجه سخنی بازی در این نسخه نسبت به قبلی ها بالاتر رفته است و حتی در درجه نرمال اگر به سراغ دشمنان قدرتمندتری که عدد Power آنها از شما بالاتر است بروید درجا خرد و خمیر می شوید و منظورم این است که شاید با دو ضربه بمیرید.  در بازی انواع سلاح های یک دستی و دو دستی دارید که شامل گرز و تبر و شمشیر و سپر و .. هستند که هر کدامشان یک ترکیب خاص و با دنیایی از فنون خاص دارند و برترین نسخه ی سری از این نظر را شاهد هستیم. یک تبر و یک سپر بر می دارید؟ کلی ترکیب حمله و دفاع و parry کرردن دارید. در هر دو دست ک تبر می گیرید. کلی ترکیب کمبوی باحال خواهید داشت با تمام کننده های مختلف. هر طوری که سلاح و تبر و سپر و گرز و … را در دو دست بگیرید کل سیستم نبردتان متفاوت می شود. حتی وقتی جای دو سلاح را عوض کنید در دو دستتان، باز هم سیستم نبرد و کمبوها فرق می کند. می دانید چیست؟ سیستم نبرد این بازی خیلی خیلی خیلی متنوع تر از سیستم نبرد سلاح سرد ویچر ۳ است چون هر کار که بکنید می بینید روش نبرد فرق کرد. به همین خاطر هم باید خیلی صحیح بهترین ترکیب ها را برای نبرد با دشمنان مختلف که واقعا خوب می جنگند انتخاب کنید مخصوصا با مبارزات غول پیکر و قوی دشمن که شوخی ندارند و یک سپر اندازه خودشان جلویشان است که به سختی آنها را می بینید. خیلی وقت ها هم تیرکمان در این نبردهای سخت به کارتان می آید. زیر اگر بتوانید دو ۳ نقطه زرد رنگ و آسیب پذیر دشمنان قوی را با تیر کمان بزنید (که خیلی هم سخت است زیرا گاهی پشتشان است) می نشینند زمین و می توانید اگر سریع باشید زود کارشان را تمام کننده یکسره کنید. بازی کلی تمام کننده خفن خشن برای دشمنان و حالات و سلاح های مختلف دارد که واقعا زیاد هستند و دیر تکراری می شوند

صداگذاری های محیطی بازی و صدای حیوانات بسیار متنوع بازی و صدای دریا و حرکت کشتی روی آن و … بسیار بسیار عالی صورت پذیرفته و تحسین برانگیز است. همچنین صداگذاری تمامی شخصیت های بازی به شکلی پرفکت و عالی انجام گرفته است. موسیقی های بازی نیز بسیار هماهنگ و همخوان با حال و هوای بازی هستند و این موسیقی ها و ساندترک زیبای بازی، بسیار آن را جذاب تر کرده است و کاملا حس و حال وایکینگی بازی را به شما منتقل می کنند و حتی وقتی آن ها را به تنهایی گوش کنید نیز زیبا و لذت بخش هستند. برخی موسیقی های بازی به قدری شنیدنی و زیبا هستند که دوست دارید آن ها را مدام گوش دهید و کیف کنید و قطعا بعدا در قالب آیتم موسیقی های برتر برای شما عزیزان در گیمفا قرار خواهند گرفت. موسیقی های متن و آوازخوانی وایکینگ ها در کشتی (که تازه می توانید از آنها آهنگ جدید هم درخواست کنید) بسیار جذاب و لذتبخش هستند.

سازندگان بازی در این نسخه برحسب طبیعت و تاریخ نروژ و انگلستان، یک حیات وحش کامل و با بهترین کیفیت ممکن خلق کرده اند و انواع و اقسام حیوانات را در مناطق مختلف بازی قرار داده اند که می توانید به شکار آن ها بپردازید؛ از خرس های عظیم و گرازهای غول پیکر وحشی تا گوزن ها و گرگ های مختلف سیاه و سفید و سگ های وحشی و  انواع و اقسام گونه های مختلف ماهی ها (که اتفاقا این ماهی ها باعث ایجاد یک بخش باحال در بازی شده اند به نام ماهیگیری که خودش جذابیت خاصی دارد)، همه و همه به زیباترین شکل ممکن طراحی و در بازی قرار گرفته اند تا هر چه بیشتر حس واقعی بودن محیط های بازی به شما دست ده

خب جزء به جزء بازی را برای شما عزیزان توضیح دادم. این بود بررسی کسی که بیش از ۶۰ ساعت است دارد بازی می کند این شاهکار را. قبول کردن و نکردنش پای خودتان که دیگر همگی کاملا مسلط به دنیای گیم هستید و واجد نظر دادن. امیدوارم که این توضیحات به کارتان بیاید در مسیر آشنایی بیشتر با این بازی. ولی خب اگر همین چند خط آخر را هم بخوانید همه چیز دستتان می اید چون فهمیدن شاهکار بودن یک بازی نیاز به کلی حرف و حدیث برای کسی که اهل دل است ندارد.  والهالا یکی از زیباترین نسخه های این سری از نظر داستان و ترکیب تاریخ اساسین ها با وایکینگ ها به واقعی ترین شکل ممکن است. این بازی من را انگشت به دهان گذاشت که یوبیسافت با کار و تمرکز و دقت و تیم خوب و هزینه بالا به راحتی می تواند ویچر بسازد. در این عنوان. به زیبایی هر چه تمام تر و به بهترین شکل ممکن و بهتر از تمام بازی های قبلی، داستان نشان می دهد چطور تعالیم اساسین ها به دنیای وایکینگ ها وارد می شود و چطور شخصیت اصلی که اصلا اعتماد ندارد به این فرقه که به خودشان “hidden ones” می گوبند (و با عقل می جنگند برعکس وایکیتگ ها)، آرام آرام در طی زمان با تعالیم و سلاح های آنها آشنا می شود و به آنها کم کم اعتماد پیدا می کند و همراه با پیشرفت و تکامل شخصیت اصلی، تعالیم اساسین ها به دلش می نشیند.

Assassin’s Creed: Valhalla عنوانی است که اصلا به هیچ وجه حتی نمی دانم چطور باید در مورد گیم پلیش شروع کنم به نوشتن و چطور آن را تمام کنم!! اصلا این یک بازی نیست که!! انگار کل خوبی های همه ی بازی های این سبک ها را ریخته اند در هم و یک معجون “شاهکار شاهکار” در گیم پلی در آورده اند که هر چقدر بگویم هم تمام نمی شود. یک جمله می گویم و خدا شاهد من است که عین واقعیت است و وقتی بازی کردی خودتان می فهمید. “Assassin’s Creed: Valhalla از نظر گیم پلی و تنوع گیم پلی رقیبی در نسل هشتم ندارد و اگر فکر می کنید ویچر ۳ تنوع دارد این را بازی کنید تا ببینید. حالا اگر این را یک دشمن ویچر ۳ می گفت باز مشکوک بود ولی ویچر ۳ مقدس ترین بازی کل زندگی من است و والهالا هر چقدر هم که حتی از ویچر ۳ در گیم پلی متنوع تر باشد و اصلا بهتر هم که باشد برای من ویچر نخواهد شد هرگز. این را برای این می گویم که فقط بدانید یوبیسافت چه کرده است. دوستان به هر چیزی که اعتقاد دارم قسم می خورم که اگر والهالا بازی راک استار و سی دی پراجکت بود الان کنار لست آو آس ۲ برای برترین بازی سال جا خوش کرده بود. والهالا رسما همراه لست آو آس ۲ برای من در کنار ویچر ۳ می نشیند در صف برترین بازی های کل زندگی من در کنار دارک سولز و بایوشاک و مس افکت. یوبیسافت بدجوری زد توی دهان برخی که زیادی دیگر داشتند حرف بزرگ تر از دهانشان می زدند.

در تاریخ بازی ها یک عنوان AAA شاهکار با تم وایکینگ‌ها تا امروز نداشتیم ولی خوشبختانه حالا چنین عنوانی داریم. بله خیلی راحت و مطمئن می گویم Assassin’s Creed: Valhalla یک شاهکار محض در سبک خود و یکی از برترین بازی های نسل هشتم است و کمترین حقش این است که مثل Odyssey  کاندید بازی سال شود. البته خب می دانم این سری و کمپانی سازنده اش دشمنان متعصب و تشنه به خون هم کم ندارد که منتظرند کلا هر بازی با نام یوبیسافت بیاید بیرون تا آن را بکوبند ولی خوشبختانه بازی های این شرکت مثل بنز می فروشند و باز هم ساخته می شوند و تازه نکته مهم تر این است که خود این دشمنان هم خیلی زود می روند سراغ این عناوین و یواشکی بازی می کنند و کیف می کنند. لطفا اگر کسی فکتی صادر کرد که ای بازی باگ دارد و فلان، مطمئن باشید که دارد همینطوری یک چیزی می گوید زیرا اصلا بازی را هنوز کسی به آن صورت بازی نکرده غیر منتقدین. بازی A.C Odyssey معرکه بود و حالا باید بگویم بازی A.C Valhalla باز هم کلی پیشرفت کرده است  و لایق آن است که خیلی راحت به آن لقب یک Masterpiece بدهیم. برای من والهالا بسیار حال  هوای ویچر ۳ که برترین بازی زندگی ام است را دارد.

بازی A.C Valhalla یک شگفتی در نسل هشتم است از نظر همه فن حریف بودن و لیاقتش کاندید بازی سال شدن است زیرا از همه نظر یکی از باکیفیت ترین بازی هایی است که در نسل هشتم خلق شده است و واقعا وقتی می گویند یک بازی از همه نظر معرکه است دقیقا می شود تعریف A.C Valhalla. احسنت به یوبیسافت که یک بازی با تم وایکینگ به این شاهکاری خلق کرده است و امیدوارم در آینده هم شاهد سفر اساسین ها به دیگر تاریخ ها و تمدن های شرقی و غربی باشیم آن هم با چنین کیفیتی و چنین روایتی و چنین عنوانی.

یک نقشه عظیم با تعداد زیادی مناطق مختلف که از اطراف به دریا متصل هستند، رمز و راز و آیتم های جمع کردنی و پازل های ساده در گوشه گوشه نقشه که به شما انگیزه می دهند همه جا را بگردید، اسب سواری بسیار لذتبخش و کارآمد با قابلیت سواری خودکار، قایق سواری و کشتی سواری عالی، سیستم سفر سریع به بخش های اصلی نقشه، انواع ماموریت های مختلف جانبی در شاخه های مختلف با پاداش های عالی، ماموریت ها و مناطق وابسته به عدد قدرت شما، دنیایی بی نهایت زیبا از لحاظ گرافیکی، طراحی های خیره کننده محیط، انواع سلاح ها زره ها و قابلیت شخصی سازی بالا و ارتقای آیتم ها نزد آهنگر و سیستم خرید و فروش، سیستم ذخیره سریع در هر لحظه بازی و خیلی از المان های دیگر، همه و همه شبیه به ویچر ۳ هستند و خیلی حس و حال آن را تداعی می کنند که خوب می دانید این حرف یعنی چه! بازی که ویچر ۳ را تداعی کند دیگر تکلیفش معلوم است. حنی رنگ بندی دنیای بازی و آب دریا و سیستم نورپردازی و تابیدن اشعه های نور بر روی دنیای بازی نیز خیلی خیلی شبیه به ویچر ۳ هستند و اگر به جای شخصیت اصلی این بازی گرالت را بگذاریم و عکس بگیریم کاملا همخوان است. بازی A.C Valhalla یک شگفتی در نسل هشتم است از نظر همه فن حریف بودن و لیاقتش کاندید بازی سال شدن است زیرا از همه نظر یکی از باکیفیت ترین بازی هایی است که در نسل هشتم خلق شده است و واقعا وقتی می گویند یک بازی از همه نظر معرکه است دقیقا می شود تعریف A.C Valhalla. احسنت به یوبیسافت که یک بازی با تم وایکینگ به این شاهکاری خلق کرده است و امیدوارم در آینده هم شاهد سفر اساسین ها به دیگر تاریخ ها و تمدن های شرقی و غربی باشیم آن هم با چنین کیفیتی و چنین روایتی و چنین عنوانی.

 یوبیسافت آن قدر غول هست که وقتی قصد کند و تصمیم بگیرد و و دقت کند و هزینه کند، بتواند عناوینی در حد ویچر بسازد آن هم در سبک جهان ازاد که تخصص و تبحرش است و سال ها قبل از این که بدانیم سی دی پراچکت چیست و ویچر چیست، داشته شاهکارهای با متای بالای ۹۰ برای ما که خیلی فراموشکار هستیم تولید می کرده است. حالا وقتش بود که یوبیسافت (بگذارید رک بگویم) محکم بایستد و بزند توی دهن خیلی ها و نشان دهد که عزیزان من، اگر اراده کنیم می توانیم یک جهان آراد بسازیم که کل دنیای بازی انگشت به دهان و شگفت زده کند. Assassin’s Creed: Valhalla همان بازی بود. وقتی یک بازی یوبیسافت (که نمره های بازی هایش را آقایان Gatekeeper های دنیای بازی که سر در سایت های غول ایستاده اند و فقط آنها تعیین می کنند کدام بازی ها شاهکار هستند، از ۸ به پایین تازه شروع می کنند)  متای ۸۸ بگیرد یعنی که با یک شاهکار واقعی طرف هستیم. من که از آن Gatekeeper های غول دنیای بازی در خارج ایران نیستم ولی به گیمرهای کشورم می توانم بگویم چه خبر است

در انتهای این نقد طولانی باید بگویم می دانید که ویچر ۳ برای من مقدس است و برترین بازی کل تاریخ برای من محسوب می شود. پس بدانید که باید یک بازی خیلی محق باشد و خیلی قدرت داشته باشد که به خودم اجازه بدهم اسمش را بیاورم کنار نام ویچر ۳. همین جا می گویم برای من محق ترین بازی که از نظر کیفیت جایش دقیقا در یک صندلی کنار ویچر ۳ است، فقط و فقط Assassin’s Creed: Valhalla است و به هیج بازی دیگری اجازه ی این حد از نزدیک نشستن به صندلی ویچر ۳ را نمی دهم. والهالا برای من رفت در کنار ویچر ۳ و یکی از چند بازی برتر کل زندگی ام کنار سولز و ویچر و مس افکت. تازه هنوز کلی محتوای بازی را ندیدم و نرسیده ام به آنها. واقعا بعد از تجربه ی این بازی باید بگویم “دست مریزاد یوبیسافت.” واقعا این بازی که یوبیبسافت خلق کرده یکی از کامل ترین نمادها و مقیاس های یک بازی شاهکار جهان آزاد در طول تاریخ است و وقتی می گوییم شاهکار جهان آزاد با محتوای ۲۰۰ ساعته، یعنی دقیقا و دقیقا عناوینی مثل ویچر ۳ و والهالا. به احترام یوبیسافت کلاه از سر بر می دارم که نشان داد اگر قصدش را کند یکی از بهترین بازی های تاریخ را هم می تواند بسازد. بروید به دنیای بی انتهایی از لذت که در اختیارتان است تا ماه ها داستان عالی بشنوید و لذت ببرید و نبرد کنید و بازی کنید و عشق کنید. وقتش بود یوبیسافت دهان برخی را بنندد.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 299 views بار دسته بندی : دسته‌بندی نشده تاريخ : 12 نوامبر 2020 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.